Strategies to improve teaching-learning process in smart schools in terms of teaching method

مقدمه: رشد سريع تغييرات و پيشرفت هاي فناوري در روش هاي تدريس و يادگيري موثر است. بر اين اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسايي راه‌كارهاي مرتبط با روش هاي تدريس در بهبود فرآيند ياددهي- يادگيري مدارس هوشمند استان سمنان انجام شد. روش‌ها: اين پژوهش از نوع تحقيق تركيبي بود كه در آن نخست بخش كيفي و سپس بخش كمي انجام شد. در بخش كيفي، از مصاحبه و تحليل محتوا و در بخش كمي از روش پيمايشي مقطعي استفاده شد. نتايج حاصل از تحليل محتواي مصاحبه ها و مطالعه عميق مباني نظري، در قالب پرسشنامه اي محقق‌ساخته تنظيم گرديد. روايي محتوايي بر اساس نظر صاحب نظران تعيين و اعتبار پرسشنامه‌ها با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ در بخش وضعيت مطلوب 77/0 و در بخش وضعيت موجود 92/0 بررسي و مناسب گزارش شد. در بخش كمي، پرسشنامه پژوهش توسط 310 نفر از معلمان، مديران، معاونين و كارشناسان فناوري اطلاعات و ارتباطات در سال 1394كه به روش نمونه‌گيري طبقه اي انتخاب شدند تكميل شد. براي تجزيه ‌و تحليل داده ها از آزمون هاي آماري كاي‌دو و فريدمن در سطح معناداري 05/0 و نرم‌افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. نتايج: يافته‌ها نشان داد كه راه‌كارهاي مشاركتي بودن تدريس با ميانگين 53/4 در سطح معناداري 05/0، داراي بيشترين اهميت و رتبه اول، به‌كارگيري نرم افزارهاي آموزشي در تدريس با ميانگين 29/4 در رتبه دوم، كنترل و هدايت كلاس با انواع استراتژي هاي ياددهي- يادگيري با ميانگين 26/4 در رتبه سوم، دانش آموز محور بودن روش تدريس با ميانگين 15/4 در رتبه چهارم بهبود فرآيند ياددهي- يادگيري مدارس هوشمند قرار دارند. نتيجه‌گيري: با توجه به نتايج مي توان استنباط كرد كه مشاركتي بودن روش تدريس و كاربرد نرم‌افزارهاي آموزشي در تدريس، مي‌توانند فرآيند ياددهي- يادگيري مدارس هوشمند را بهبود ببخشند.

Introduction: The rapid changes and breakthroughs in technology have affected teaching and learning methods. Accordingly, this study aimed to identify strategies related to teaching methods to improve the teaching-learning process in smart schools in Semnan province. Method: This combined exploratory research first employed the qualitative method and then the quantitative method. Interviews and quantitative content analysis were used in the qualitative part, and a cross-sectional survey was used in the quantitative part. The results of the analysis and in-depth study of theoretical foundations were set into the form of a questionnaire made by the researcher. Content validity was determined by experts, and reliability of the questionnaire was determined using Cronbachʹs alpha coefficient as 0.77 in the desirable status and 0.92 in the status quo. In the quantitative part, the research questionnaire was completed by 310 teachers, principals, and information and communication technology experts who were selected by stratified sampling in the year 2015. For data analysis, chi-square tests with a Friedman significance level of 0.05 and SPSS version 22 were used. Results: The results showed that collaborative methods of teaching ranked first in utmost importance with an average of 4.53 in the significance level of 0.05, use of educational software in teaching ranked second with an average of 4.29, controlling and directing the class with a variety of teaching-learning strategies ranked third with an average of 4.26, and the student-centered teaching method with an average of 4.15 ranked fourth in improving the teaching-learning process in smart schools. Conclusion: Based on the results, it can be deduced that the collaborative teaching method and use of educational software in teaching can improve the teaching-learning process in smart schools.