تتأثير تجويز زودهنگام گنادوتروپين كوريونيك اسبي و پروستاگلاندين بر روي عملكرد F2α توليدمثلي گاوهاي شيري در دورهي پس از زايش

هدف از اين مطالعه ارزيابي تأثير تجويز گنادوتروپين كوريونيك اسبي( گروه 4 گاو تازهزاي نژاد هلشتاين در 368 روي عملكرد توليدمثلي گاوهاي شيري پرتوليد در دورهي پس از زايش بود. تعداد تزريق شد و گاوهاي eCG واحد بين المللي 500 ،2 و 1 پس از زايش، در گاوهاي گروه 8 ± 2مطالعاتي تقسيم شدند. در روز ساعت در فاصلهي بين روزهاي 8 ميكروگرمي كلوپروستنول به فاصلهي 500 سالين دريافت كردند. همچنين دو تزريق 4 و 3گروه 8 تزريق سالين به فاصله 2 در همين بازهي زماني 4 و2 انجام شد و گاوهاي گروه 3 و 1 پس از زايش در گاوهاي گروه 25 تا 20 توسط معاينهي اولتراسونوگرافي تخمدان ها و نيز ارزيابي غلظت 3و 1 ساعت دريافت كردند. حضور جسم زرد فعال در گروه هاي پروژسترون در سرم خون ارزيابي شد. هيچكدام از درمانهاي انجام شده منجر به بهبود باروري نشد و شاخص هاي توليد مثلي اعم شيرواري، از دست رفتن آبستني، ميزان آبستني در اولين تلقيح و روزهاي باز بين گروه هاي مختلف 120از ميزان آبستني در روز به صورت مرزي كمتر eCG تفاوت معني داري نداشت. تنها فاصلهي زايش تا اولين تلقيح بعد از زايمان در گاوهاي درمان شده با پس 30 ± 1 تأثيري بر شروع فعاليت هاي چرخهاي تخمدان تا روز eCG درمان با 2از گاوهاي گروه كنترل بود. در گاوهاي گروه پس از زايش، عملكرد توليدمثلي گاوها را تحت تأثير قرار نداد. 30±1 از زايش نداشت. بازگشت فعاليت چرخهاي تخمدان تا روز و تركيب اين دو هورمون تأثيري بر شيوع اندومتريت باليني، آنستروس و كيست F2α، پروستاگلاندين eCGعلاوه بر اين درمان با دراوايل دورهي پس از زايش تأثيري در عملكرد توليدمثلي F2α و پروستاگلاندين eCGتخمداني نداشت. در نتيجه درمان با گاوهاي شيري پرتوليد نداشت.

The aim of this study was to evaluate the effect of eCG, PGF2α, and combination of eCG and PGF2α early postpartum on reproductive performance in high producing dairy cows. Three hundred sixty eight postpartal Holstein dairy cows were divided in 4 groups. Cows in groups 1 and 2 received 500 IU eCG on day 8 ± 2 and cows in groups 3 and 4 received saline. Cows in groups 1 and 3 received injections of 500 µg cloprostenol twice 8 hours apart between days 20 to 25 postpartum, and cows in group 2 and 4 received saline. Presentation of a functional CL was assessed by ultrasonography of ovaries and serum progesterone concentration in groups 1 and 3. None of the treatments could improve fertility, and reproductive indices including 120 days in milk pregnancy rate, pregnancy loss, first service pregnancy rate and calving to conception interval was not different among the various different groups. Only days to first service in eCG treated cows was marginally lower than that of control cows. Treatment with eCG in cows in group 2 (eCG+saline) had no effect on the initiation of ovarian cyclical activity by day 30 ± 1 postpartum. Resumption of ovarian cyclical activity by day 30 ±1 postpartum did not affect reproductive performance in dairy cows. Additionally, treatment with eCG, PGF2α and combination of eCG and PGF2α had no effect on the prevalence of clinical endometritis, anovulatory anestrus, and follicular cyst. In conclusion, early treatment of high producing dairy cows after parturition with eCG and PGF2α had no effect on reproductive performance of lactating dairy cows.