Other language title :
بررسي ميزان حس تعلق مكاني مهاجران (افاغنه) فرامرزي به كشور مقصد (مطالعة موردي: روستاهاي مرزي سيستان)
Title of article :
A Survey of the Sense of Spatial Belonging to a Destination Country among Afghan Transnational Immigrants (Case Study: Border Villages in Sistan)
Author/Authors :
Mirlotfi, Mahmoud Reza University of Zabol, Zabol , Jahantigh, Hasanali Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad
Pages :
16
From page :
1
To page :
16
Abstract :
Purpose- One of the key challenges in the border areas of Sistan is the existence of different ethnic groups and nationalities with different sense of place and identity belonging. The ethnic and national differences has created a turbulent and chaotic landscape in border villages of Sistan and caused a lot of damages to the sense of place and identity in affected areas. Accordingly, the aim of this study was to determine the relationship between the Afghans and the sense of place in the border villages of Sistan. Design/methodology/approach- The research method is descriptive -analytical and is based on library research and survey. The sample consisted of 31 villages inhabited by Afghans with 3669 households. A sample of 347 households were selected using Cochran's formula and were interviewed based on random sampling. The data were analyzed using the Spearman correlation coefficient in SPSS Software. Findings- The results of the test show that there is a significant relationship between the number of Afghan residents and sense of place in the studied area with a confidence level of 99 percent, so that by increasing Afghan households, sense of place decreases in the rural area and by reducing households in the rural area, the sense of place will increase. According to the results, it can be expressed that informal settlement of Afghans caused a reduction of sense of place in border villages of Sistan. Research limitations/implications- One of the restrictions on the way of the research can be lack of accurate statistics on the informal settlers living in the border villages of Sistan. Among the strategies that can be offered to improve regional identity, is a complete identification of the illegal migrants, the setting of firm rules for their control, and the monitoring of the security agencies on immigration. Practical implications- In order to solve this problem, the exact number of immigrants (illegal) settled in the area should be counted and according to law, they should be either granted citizenship or returned to Afghanistan. In the meantime, the best way is to grant citizenship to immigrants because evidence suggests that the majority of refugees return to their country after being fired from Iran. Accordingly, it is possible to confirm Afghan refugees by granting Iranian citizenship, national identity, and immigration in the destination country (Iran). Originality/value- So far, no attention to the sense of place of cross-border migrants (Afghans) to Iran, especially in border villages. Nevertheless, the present study has authenticity and practical value. Users of the results of this research are rural and regional planners, provincial government of Sistan and Baluchistan and its departments and agencies under the Department of Afghan citizens in the country.
Farsi abstract :
مقدمه با شروع مهاجرت هاي بين المللي و گستردگي آنها، همه جوامع بشري به نحوي با چالش مهاجرت مواجه شدند. شواهد نشان ميدهد مهاجرت هاي فرامرزي در برخي مواقع باعث از بين رفتن يكپارچگي ملي، برهم خوردن تركيب قومي- مليتي كشور ميزبان، جاسوسي و فعاليت هاي ضد امنيتي، افزايش شورش ها و نزاع بين مهاجرين و جمعيت بومي مي شود. اين امر باعث مي شود تا نظام سكونتگاهي كشور ميزبان و به ويژه مناطق مهاجرنشين با معضل جدي روبرو گردد. نگاه ريش هاي به اين موضوع نشان مي دهد، افرادي كه از زادگاه و زاد بوم خود كوچ انده شده و در مكان ديگري سكني داده مي شوند، نمي توانند حس مكاني همساني براي هر دو جا بيابند. لذا همين ناخشوشايندي هاست كه اساس تداوم تنش را در نقاط مختلف جهان به دنبال دارد. مباني نظري تحقيق مرور كلي بر مباني نظري و پيشينه پژوهش نشان مي دهد كه تعلق مكاني بحثي مهمي از نظر جامعه شناسي و برنامه ريزي محلي مي باشد. حس تعلق بر مكان برآيند تعامل سه ضلع فرد، ديگران و محيط مي باشد. شرايط محيطي، اجتماعي و فردي در سطح تعلق مكاني مؤثر است. از سوي ديگر، شرايط مزبور در مكان هاي متفاوت، فرق مي كنند و بنابراين هر مكاني شرايط خاص خود و بالتبع سطح تعلق مكاني متفاوت دارد. در اين بين، سكونت گاه هاي مهاجرپذير مكان هاي زيستي مهمي هستند زيرا مي توان آنها را با ويژگي هاي چون حضور خانوارهاي عمدتاً مهاجر و كم درآمد، ضعف امنيت، ضعف بهداشتي، كيفيت نامطلوب مسكن، كمبود امكانات و زير ساخت ها شناخت. عمدتاً اين شرايط نامساعد منجر به كاهش تعلق فرد به مكان ميگردد و اين ضعف تعلق ميتواند پيامدهاي نامطلوبي براي فرد و جامعه مهاجرپذير داشته باشد كه اين امر در بين مهاجران فرامرزي سنخيت بيشتري دارد. روش تحقيق پژوهش حاضر از نظر نوع هدف، كاربردي - توسعه اي و از لحاظ روش تحقيق، توصيفي- تحليلي است. براي گردآوري دادها از روش مطالعات كتابخانه اي و ميداني بهره گرفته شده است. مطالعات ميداني نيز به صورت پيمايشي به منظور مشاهده وضع موجود، جمع آوري اطلاعات روستاها، توزيع پرسشنامه و مصاحبه با جامعه نمونه بوده است. حجم نمونه خانوار در 31 روستاي مورد نظر) تعداد 3669 خانوار (با استفاده از فرمول كوكران در سطح 95 درصد برابر با 347 نفر از سرپرستان خانوارهاي افغان تعيين گرديد. همچنين براي اطمينان بيشتر از نتايج مطالعات ميداني تعداد 51 پرسشنامه نيز بيشتر از حجم نمونه تكميل شد. روش نمونه گيري به كار گرفته شده در اين پژوهش از نوع نمونه گيري هدف مند بوده است. ميزان آلفاي كرونباخ بعد تعلق مكاني 779 /0 به دست آمده است. به دليل كمي بودن داده هاي پژوهش، براي بررسي رابطه بين ميزان افاغنه بر ميزان حس تعلق مكاني در روستاهاي مورد مطالعه از آزمون ضريب همبستگي اسپيرمن استفاده شد. يافته هاي تحقيق يافته هاي تحقيق حاكي از آن است كه وجود افاغنه بر ميزان حس تعلق مكاني روستاهاي مهاجرپذير سيستان اثرگذار است بطوري كه با افزايش تعداد افاغنه در هر روستا، ميزان حس تعلق مكاني كاهش مي يابد و با پايين آمدن ميزان افاغنه ميزان حس تعلق مكاني روستاها افزايش مي يابد همچنين يافته هاي پژوهش نشان دهندة اين است كه از بين 31 روستاي داراي سكنه افغان، تعداد 14 روستا در فاصله 3 كيلومتري مرز، 10 روستا در فاصله 3 تا 5 كيلومتري مرز و 6 روستا در فاصله 5 تا 10 كيلومتري مرز قرار دارند. نتايج حاصل از اين محاسبات گوياي اين است كه بيشترين روستاهاي داراي سكنه افغان در مناطق همجوار مرز و كمترين فاصله با مرز (3 كيلومتر) قرار دارند. در واقع مي توان اينگونه نتيجه گرفت كه با نزديكي به مرز تعداد روستاهاي داراي سكنه افغان بيشتر و با فاصله از مرز از تعداد روستاهاي داراي سكنه افغان كاسته مي شود. بحث و نتيجه گيري با استناد از نتايج پژوهش حاضر مي توان اينگونه استنباط نمود كه وجود افاغنه در اين نقطه از ايران، باعث برهم خوردن هويت ملي و تعلق مكاني در روستاهاي منطقه مرزي سيستان شده است، بطوري كه مهاجران عامل اصلي تضعيف تعلق مكاني در مناطق مقصد به حساب مي آيند. لذا با عنايت به اينكه حفظ هويت ملي و تعلق مكاني يكي از عوامل مهم در انسجام اجتماعي و توسعه سرزميني ميباشد، بايد راهكار اساسي در جهت افزايش آگاهي مردم مرزنشين نسبت به ارزش هاي سرزميني از طريق شناسايي نقش افاغنه در منطقه، تبليغ در زمينه مهم بودن ارزش هاي بومي كشور و افزايش آگاهي مردم محلي بر پايه ي مقدس بودن نظام سرزميني در مناطق مرزي اجرا نمود. نتيجه عوامل نامبرده فوق، افزايش انسجام اجتماعي و در همين راستا توسعه مناطق مرزي سيستان مي باشد.
Keywords :
Informal settlements , refugees , sense of place , Sistan border villages
Journal title :
Astroparticle Physics
Serial Year :
2018
Record number :
2477243
Link To Document :
بازگشت