التقابلات الجماليه في الاستعارات القرآنيه

ترتكز اغلبيه التخريجات للاستعاره علي الاساس التشبيهي منها، و ادراك وجه الشبه، و توضيح انّ الاستعاره كيف تجعل المتلقي يتناسي التشبيه عبر آليات الترشيح و التخييل و... و لكن القرآن الكريم لكونه كلام الله الخالد كان و لايزال منبعاً ثرّاً للجمال الفني، لا تنقضي عجايبه و لا تنفد طاقاته التعبيريه و الايحاييه مهما امتاح منه الماتحون. و قد حاولنا في خطوه متواضعه ان ننظر الي بعض الاستعارات الوارده في القرآن الكريم من زاويه اخري لاستجلاي جانب آخر من جماليات البيان القرآني. تحاول هذه المقاله ان توضّح بعض عناصر الجمال في الاستعارات القرآنيه من منظور التقابلات المتضاده و المتشاكله، و دلالات الالفاظ المركزيه و الهامشيه، و كذلك ايحايات الكلمات و ظلالها و اصدايها العقليه و العاطفيه ... و ذلك علي الرغم من قله ادوات الباحثين و امكاناتهم المعرفيه و الادبيه، متشجعاً بانهم هو ايضاً يعدّ احد المخاطبين بخطاب القرآن الكريم، و له الحق كاي مسلم ان يتحدث عن القرآن الكريم بدافع الشوق الي ان يكون اقلّ المساهمين في اثاره الحوار حول جماليات القرآن الكريم و ان كان مخطياً فيما قال و كتب، فقصاري جهده ان يحصركل امله و رجايه في الله عزّوجل، كما قال الشاعر (المولوي، ????ه ش/?،???): چو اميدت به ما بود، زاغ گيري، هما بود همه عذرت وفا بود كه سلام عليكُم اكثر تحليل هايي كه تاكنون از استعاره در قرآن كريم ارايه شده است براساس تشبيه در استعاره استوار است و فهم دقيق وجه شبه، و اين كه استعاره چگونه از طريق ساز وكارهايي چون تخييل و ترشيح و... خواننده را به تناسي تشبيه وا مي دارد. اما قرآن كريم اين كلام جاودان خداوند همواره منبع فياض زيبايي هاي هنري بوده و خواهد بود، و شگفتي هاي آن و امكانات تعبيري، بياني و القايي آن بي كران است. نگارنده در اين مقاله با عنايت به عظمت قرآن كريم از يك سو و با اعتراف به قلّت بضاعت علمي و ادبي خود از سوي ديگر، كوشش كرده از زاويه اي تازه به بعضي استعاره هاي قرآني بنگرد و گامي كوچك در جهت گشودن دريچه اي ديگر از زيبايي هاي بياني قرآن بردارد. اين مقاله برآن است تا بهره گيري از اسلوب تقابلي بي نظير قرآن كريم، چه تقابل هاي متضاد و چه تقابل هاي متناسب و همخوان و نيز بهره گيري از دلالت هاي مركزي، و دلالت هاي القايي، جنبي و ضمني واژه ها و آواها و سايه هاي معنايي آن جنبه اي ديگر از زيبايي استعاره هاي قرآني را باز نمايد. در پايان نگارنده اميدوار است كه يكي از كوچكترين خادمان قرآن باشد كه سهمي ناچيز در برانگيختن گفتگو درباره ابعاد زيباشناختي قرآن كريم داشته است، گرچه ممكن است كوشش او خالي از لغزش و نقصان نباشد، چه به قول مولوي: چو اميدت به ما بود، زاغ‌گير، هما بود همه عذرت وفا بود كه سلام عليكُمُ