عنوان :
بررسي نقش پساب مزارع پرورش ماهي در كيفيت رودخانه گرگر(كارون) با استفاده از شاخصهاي بنتيك
شرح پديد آور/مجري (مجريان) طرح :
دهقان مديسه، سيمين
شناسه هاي افزوده :
سبزعليزاده، سارا ، همكار طرح , خلفه نيلساز، منصور ، همكار طرح , كيان ارثي ننادگاني، فرحناز ، همكار طرح , مياحي، يوسف ، همكار طرح , بني طرفيزادگان، جميل ، همكار طرح
تنالگان :
وزارت جهاد كشاورزي - سازمان تحقيقات، آموزش و ترويجكشاورزي - موسسه تحقيقات علوم شيلاتي كشور – پژوهشكده آبزي پروري جنوب كشور
چكيده فارسي :
اين مطالعه در راستاي مطالعه بررسي كمي و كيفي پساب مزارع پرورش ماهي شاخه گرگر و تأثير آن بر سلامت رودخانه كارون انجام شده است و هدف اصلي آن، ارزيابي تأثير پساب كارگاههاي پرورش آبزيان در رودخانه گرگر بر اساس جوامع ماكروبنتيك و با استفاده از شاخصهاي كيفيت زيستي ميباشد. عمليات صحرايي و نمونهبرداري اين مطالعه از بهمنماه سال 1393 آغاز و به مدت يك سال در شاخه گرگر رودخانه كارون ادامه داشت. از 7 ايستگاه ( 1 ايستگاه قبل از دوشاخه شدن رودخانه در محل بند ميزان شوشتر و 4 ايستگاه در طول رودخانه گرگر و پساب مزارع پرورشي و 1 ايستگاه از شاخه شطيط كارون اصلي و نهايتاً 1 ايستگاه بعد از تلاقي شاخه شطيط و گرگر و دز ، در كارون بزرگ )، ماهانه نمونهبرداريهاي منظم از ماكروبنتوزها و رسوبات انجام گرديد. ايستگاههاي 3 و 4 دقيقاً در نقطه تخليه پساب مزارع پرورشي ماهي گرمابي بودهاند. طي دوره يكساله نتايج حاصل از شناسايي و شمارش ماكروبنتوزها در ايستگاههاي مورد مطالعه نشان ميدهد كه در مجموع 19 رده، 58 خانواده (41 جنس و 16 گونه) از موجودات كفزي حضور داشتند. بيشترين درصد فراواني بترتيب مربوط به خانوادههاي مختلف شاخه بندپايان Arthropoda با 52/6 درصد، نرمتنان Mullusca با 25 درصد، كم تاران Oligochaeta با 22 درصد و ساير گروهها با 0/4 درصد نسبت به كل جمعيت ماكروبنتوزها بوده است. نتايج شاخصهاي بيولوژيك بر اساس جوامع بنتيك (BMWP, ASPT, HFBI)، وضعيت كيفي رودخانه گرگر در وضعيت نامطلوب ارزيابي نمود كه با توجه به بار دخالتهاي انساني بر بدنه رودخانه بديهي است و لزوماً ناشي از پساب پرورش ماهي نخواهد بود، زيرا شرايط يوتروفي به دليل ورود مواد مغذي از كارگاههاي پرورشي در هيچيك از ايستگاههاي مورد مطالعه مشاهده نشده است. از آنجاييكه شاخصهاي مرتبط به پارامترهاي بستر، تاريخچه طولانيتري از كيفيت رودخانه را بيان مي كنند و منشا آلودگي مواد آلي بستر نمي تواند تنها ناشي از پساب پرورش ماهي باشد، ميتواند بيانگر منابع مختلف تاثير گذار بر كيفيت رودخانه علاوه بر پساب آبزيپروري باشد. بطوريكه در اين مطالعه، ايستگاه 6 در شاخه شطيط بدون فعاليت آبزي پروري، نتايج كيفي مشابهي را نشان داده است. حوضچههاي پرورش ماهي ميتوانند يكي از عوامل مؤثر در افزايش غلظت مواد مغذي در رودخانه گرگر باشند كه البته در اين امر عوامل متعدد ديگري نظير افزايش دما و تبخير، كاهش حجم آب رودخانه، ورود فاضلابهاي شهري و روستايي و كشاورزي نيز بر غلظت آلايندهها در محيط آبي مؤثر ميباشند. لذا، كاهش كيفيت آب رودخانه گرگر و افزايش مواد مغذي، تنها به پساب خروجي از مزارع ماهي مرتبط نمي شود.
چكيده انگليسي :
This research was carried out in a paralell study with the quantitative and qualitative evaluation on the fish farm effluent on Gargar branch and its effect on Karun river health. The main objective of this study was to assess the effect of aquaculture effluent discharching in the Gargar river using qualitative biological indices based on macrobentic communities. Field operation and sampling were carried out from February 2015 for a year in the Gargar branch of the Karun River. From 7 stations (1 station before river dividing in Shushtar city and 4 stations along the Gargar River and 1 station from the Shutait Karun Branch and finally 1 station in Large Karoon after the connecting the three branches of Shutait , Gargar and Dez), monthly regular sampling of macrobenthos and sediments was carried out. Stations 3 and 4 were located at the point of discharge of effluent from fish farms. During the one-year period, the results of the identification and counting of macrobenthoses at the stations showed that in total 19 categories, 58 families (41 genera and 16 species) have been present. The highest percentages were for Arthropoda (52.6%), Mullusca (25%), Oligochaeta (22%) and other groups (0.4%), respectively.According to the results of biological indices based on Benthic communities (BMWP, ASPT, HFBI), the quality of the Gregar River was classified in unfavorable and poor condition, which is obviously due to the burden of human intervention on the river's body and is not necessarily due to fish wastewater, because The eutrophy condition due to the entry of nutrients from the farm effluent in any of the studied stations have not been observed. Since the indices associated with sediment parameters can express a longer history of river quality, and since the source of organic contamination of the river can not be solely due to fish waste, It can indicate different sources that affect on quality of the river in addition to aquaculture. Also , station 6 located in shutate branch without any aquaculture activity showed similar qualitative result. Fish-farming ponds can be one of the sourcess contributing to increasing nutrient concentrations in the Gargar river. Of course, in this case, other factors such as increasing temperature and evaporation, reducing water volume of the river, entering urban and rural wastewater and agriculture also affect the concentration of pollutants in the aquatic environment. Therefore, reducing the water quality and increasing the nutrient content in the Gargar River is not attributed solely to the effluent from the fish farms.
كليدواژه :
پساب آبزي پروري , پرورش گرمابي , شاخص كيفيت بنتيك , رودخانه گرگر , كارون
اطلاعات نشر :
تهران موسسه تحقيقات علوم شيلاتي كشور
مشخصات ظاهري :
جدول، رنگي، نمودار
فروست :
موسسه تحقيقات علوم شيلاتي كشور 56134