كليدواژه زبان طبيعي :
تلميح , شعر , ادب فارسي , ادب معاصر , شعر معاصر , شعر نو , صنايع ادبي , مشيري ، فريدون , خويي ، اسماعيل , ابتهاج ، هوشنگ , آتشي ، منوچهر , توللي ، فريدون
چكيده :
چيزي نزديك به يك قرن از تولد شعر نو فارسي در ايران ميگذرد. اما، هنوز هم كه هنوز است اماها و بايدها و نبايدهاي فراواني درباره اين مولد تازه برسر زبانهاست . چرا اينگونه است Œ آيا فقط بخاطر كوتاهي و بلندي مصراع هاست و يا به خاطر چگونگي به كاربردن قافيه در اشعارŒ و يا اينكه بخاطر مشكل و يا ساده بودن بيش از حد شعر نوŒ شعر نو همانند ادبيات كلاسيك ، بخشي از ادبيات ما به شمار مي آيد و ما بايد آن را به عنوان يك حقيقت زنده ، در ادبيات كشورمان پذيرا باشيم و در راه تكامل و رفع نواقص آن بكوشيم . با پيشرفت جوامع و علم و تكنولوژي ، هر روز بر دايره واژگان زبانها افزوده ميشود و يان واژگان خواه ناخواه به درون ادبيات ملت ها راه پيدا مي كند. شعر نيز از يان مقوله بركنار نيست . من در اين پايان نامه كوشيده ام كه عنصر تلميح را كه صنعت بلاغي است در شعر نو جستجو نمايم . تلميح يعني اشاره به داستان ، مثل ، شعر، حكايت و ... معروف كه شاعر در اشعار خود به آنها اشاره نموده است . اما بسياري از اشاره ها و وقايع در شعر نو كه به آنها اشاره شده ، مربوط به جوامع امروزي و نتيجه برخورد مستقيم شاعر با محيط اطراف اوست . از آنجايي كه روشن نشدن اين وقايع و اتفاقات شاعر با محيط اطراف اوست . از آنجايي كه روشن نشدن اين وقايع و اتفاقات و يا واژگان موجب در پرده ماندن معني براي خواننده ميشود. آنها را نيز در دايره تلميح جاي داده و به شرح و توضيح آنها پرداخته ام .