عنوان :
فلسفه طبيعت در سرودهاي وردزورث و سير گسترش آن
پديدآورندگان :
توسلي سارا نويسنده , اكبريان امراله نويسنده
نام دانشگاه :
دانشگاه شيراز
كليدواژه زبان طبيعي :
طبيعت سرودهاي وردژورث ادبيات انگليس ادبيات رده علوم انساني
چكيده :
درك سازماني محسوس در طبيعت و عشق او به طبيعت به فلسفه طبيعت وردزورث شكل داد. فلسفه اي كه با تاثير گرفتن از سنت شعر رومانتيك ، كولريج و آرمانگرايان آلمان گسترش يافت . واكنش وردزورث نسبت به نيوتن ، لاك و هارتلي ، كه جهان را همانند ماشيني مكانيكي مي پنداشتند، او را بر آن داشت تا به شرح آزادي و پويايي در وجود طبيعت بپردازد. در قصايد غنايي وردزورث ، طبعيت با زندگي هم هويت است و هستي به عمعناي شادمان زيستن است . در اين سرودها، روان جان طبيعت روان عشق است . طبيعت با قلب و ذهن انسان همزيستي نزديكي دارد قوانين اخلاقي رابه او مي نماياند و به او الهام مي بخشد. طبيعت سرچشمه الهام و دانش آموزگار راستي و خرد است . در سروده خانقاه تين ترن عشق او به طبيعت انساني شده و دنياي انسان با دنياي طبيعت در هم آميخته است . طبيعت ، روان جهان است و در بردارنده موسيقي انسانيت است طبيعت پرستاري است كه روان انسان را با انديشه هاي رفيع تغذيه مي كند. ذهن انسان جايگاه روان جهاني طبيعت است و تنها يك روان در انسان و طبيعت سخن مي گويد طبيعت به انسان آرامش مي بخشد و نگهبان اوست ...