عنوان مقاله :
بازنمود كهنالگوهاي يونگ در قصيده «سرود باران» اثر بدر شاكر السياب
عنوان فرعي :
تمظهر النماذج البداييّه ليونغ في قصيده "انشوده المطر" لبدر شاكر السياب
پديد آورندگان :
خضري علي نويسنده استاديار گروه زبان و ادبيات عربي دانشگاه خليج فارس، بوشهر , دهقان مهتاب نويسنده دانشجوي كارشناسي ارشد زبان و ادبيات عربي دانشگاه خليج فارس، بوشهر
سازمان :
استاديار گروه زبان و ادبيات عربي دانشگاه خليج فارس، بوشهر
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1396 شماره 0
چكيده عربي :
النماذج البداييّه التي عُرِفت باسم المنظّر وعالم النفس السويسري كارل جوستاف يونغ، هي الخُلقيات والمفاهيم المشتركه المترسّخه في لاوعي الانسان منذ القديم. الانيمه (الضمير الانثوي للرجل)، والانيموس (الضمير الذكوري للمراه)، والام، والذات، والطفل، والانبعاث، والمدينه الفاضله من اهمّ هذه النماذج البداييّه. قصيده "انشوده المطر" لبدر شاكر السياب من ابرز القصايد التي تمثّلت فيها هذه النماذج البداييّه.
هذا المقال وفقاً للمنهج الوصفي ـ التحليلي، يهدف الي دراسه النماذج البداييّه المنعكسه في قصيده "انشوده المطر"، وقد تمّ التركيز فيه علي استظهار الضمير اللاشعوري في ذهن الشاعر، ورصد النماذج البداييّه في قصيدته كالانيمه، والانبعاث، والحياه، الطفل، والام، وسعينا جاهدين ان نقدّم صوره واضحه جليّه من تمظهرات هذه النماذج في القصيده المدروسه. وقد توصّلت النتايج الي انّ نماذج يونغ البداييّه في هذه القصيده الي حدّ بعيد تنبثق من اللاوعي الجمعي للسياب، والاحداث المرّه المتواليّه التي تعرّض لها الشاعر، تُعتبَر من اهمّ اسباب تمظهر هذه النماذج في شعره.
چكيده فارسي :
نظريه «كهنالگو» يا «آركيتايپ» كه نام آن با نام روانشناس و نظريهپرداز شهير سوييسي، كارل گوستاو يونگ گره خورده، عبارت است از «رفتارها و مفاهيم مشتركي كه از گذشتههاي دور در ناخودآگاه بشر ريشه دواندهاند». آنيما (عنصر مادينه روان مرد)، آنيموس (عنصر نرينه روان زن)، مادر، خود، كودك، زندگي دوباره، شهر پرديسي يا آرمانشهر از جمله اين كهنالگوهاست. قصيده «سرود باران» اثر بدر شاكر السياب نيز يكي از مهمترين قصايدي است كه بازنمود كهنالگوهاي يونگ را بهخوبي ميتوان در آن مشاهده كرد.
با توجه به بازنمود آشكار اين كهنالگوها در شعر بدر شاكر السياب، در اين نوشتار با تكيه بر روش توصيفي ـ تحليلي، پس از واكاوي ضمير ناخودآگاه شاعر، به بررسي كهنالگوهاي آنيما، مرگ، تولد دوباره، زندگي، كودك و مادر پرداختهايم و تلاش نمودهايم تا تصوير دقيقي از بازتاب اين كهنالگوها در قصيده مذكور ارايه دهيم. يافتهها حاكي از آن است كه در اين قصيده، كهنالگوها تا حد وسيعي از ناخودآگاه جمعي سياب نشاتگرفتهاست و وقايع مختلف و عمدتاً تلخِ موجود در زندگي وي، از مهمترين علل تجلي اين كهنالگوها در شعر وي به شمار ميآيد.
چكيده لاتين :
The word archetype came from the name of the well-known psychologist from Switzerland named Carl Gustave Young. It means common behaviors and contents from the very past in the unconscious of the human being. Anima, mother, self, second life, and utopia are examples of archetypes. The rain anthem is one of the important odes in which we can see great archetypes. This ode which is written in the Iraqʹs unrest years explains the up and down of the poetʹs life.
Regarding the clear redisplaying of this archetype in Sayyabʹs poetry, we, after working on the poetʹs life and his unconscious ego, tried to survey the archetypes, Anima, death, new life, child, and mother,. Also we tried to picture the reflex of these archetypes in the mentioned ode. We concluded that redisplaying archetypes are mainly rooted in the Sayyabʹs collective consciousness and all his lifeʹs incidents and mainly bad incidents. All these are reasons of transfiguring these archetypes in his poetry.
كليدواژه :
النماذج البداييّهبدر شاكر السيابانشوده المطرسرود بارانناخودآگاهكهنالگوها يونغيونگBadr Shakir al-SayyabarchetypeJungUnconsciousاللاوعي الجمعيrain anthem
عنوان نشريه :
الجمعيه العلميه الايرانيه للغه العربيه و آدابها