عنوان مقاله :
مقارنة مابعد استعمارية للشخصية الرئيسية وغريمها في روايات الجزاير وإيران الريفية؛ «الحريق» ديب و «توپ» ساعدي أنموذجاً
عنوان به زبان ديگر :
تطبيق پسااستعماري «شخصيت اصلي و رقيب» در رمان روستايي الجزاير و ايران؛ مطالعه «الحريق» ديب و «توپ» ساعدي
پديد آورندگان :
محمدي خانقاه، مسعود جامعة آزاد الإسلامية ، فرع العلوم والبحوث - قسم اللغة العربية وآدابها , آرمن، ابراهيم جامعة آزاد الإسلامية ، فرع العلوم والبحوث - قسم اللغة العربية وآدابها , فرزانه، بابك جامعة آزاد الإسلامية ، فرع العلوم والبحوث - قسم اللغة العربية وآدابها
چكيده عربي :
بررسي رمانهاي معاصر عربي و فارسي از منظر نظريات انتقادي معاصر اهميت ويژهاي دارد و شايد كليد جادويي حل سوءتفاهمهاي سياسي در دو كانون سياسي عربي ـ ايراني، تقويت همين پژوهشهاي انتقادي ـ فرهنگي باشد. وانگهي بسياري از سرزمينهاي عربي، همچون ايران ديرزماني زير سلطه استعمار بودهاند. پژوهش حاضر با رويكردي پسااستعماري، شيوههاي فني مبارزة دو نويسندة الجزايري و ايراني را با دو استعمارگر فرانسوي و روسي نشان ميدهد. پس از خلاصة دو رمان، تضاد آن دو در رابطه با وجود شخصيت اصلي يا رقيب را به روش توصيفي ـ تحليلي در مكتب آمريكايي ادبيات تطبيقي بررسي ميكند. با ارائة تصويري واضح از عنصر شخصيت اصلي و رقيب در دو رمان، دستاورد اين تحقيق اين است كه «توپ» ساعدي برخلاف «الحريق» ديب، گاه شخصيت اصلي به عنوان شخصيت برجسته، نقش رقيب را دارد و محرّك داستان نيست؛ حتي اگر شخصيت مهم آن به شمار نيايد. از سوي ديگر اگر ساعدي در پيشبرد پيرنگ، خصايل اخلاقي شخصيتها را برجسته ميكند، ديب با پررنگ ساختن نقش زنان و كودكان، در جنسيت شخصيتهاي داستاني تنوع ايجاد ميكند. ويژگيهاي مشترك نويسندگان عبارتند از پيامدهاي تصوير استعمار در زندگي روستايي و مؤلفههايي مانند: اختلاف طبقاتي ناشي از ظلم و استعمار و در پي آن مبارزه و مقاومت جامعه عليه استعمارگر.
چكيده فارسي :
بررسي رمانهاي معاصر عربي و فارسي از منظر نظريات انتقادي معاصر اهميت ويژهاي دارد و شايد كليد جادويي حل سوءتفاهمهاي سياسي در دو كانون سياسي عربي ـ ايراني، تقويت همين پژوهشهاي انتقادي ـ فرهنگي باشد. وانگهي بسياري از سرزمينهاي عربي، همچون ايران ديرزماني زير سلطه استعمار بودهاند. پژوهش حاضر با رويكردي پسااستعماري، شيوههاي فني مبارزة دو نويسندة الجزايري و ايراني را با دو استعمارگر فرانسوي و روسي نشان ميدهد. پس از خلاصة دو رمان، تضاد آن دو در رابطه با وجود شخصيت اصلي يا رقيب را به روش توصيفي ـ تحليلي در مكتب آمريكايي ادبيات تطبيقي بررسي ميكند. با ارائة تصويري واضح از عنصر شخصيت اصلي و رقيب در دو رمان، دستاورد اين تحقيق اين است كه «توپ» ساعدي برخلاف «الحريق» ديب، گاه شخصيت اصلي به عنوان شخصيت برجسته، نقش رقيب را دارد و محرّك داستان نيست؛ حتي اگر شخصيت مهم آن به شمار نيايد. از سوي ديگر اگر ساعدي در پيشبرد پيرنگ، خصايل اخلاقي شخصيتها را برجسته ميكند، ديب با پررنگ ساختن نقش زنان و كودكان، در جنسيت شخصيتهاي داستاني تنوع ايجاد ميكند. ويژگيهاي مشترك نويسندگان عبارتند از پيامدهاي تصوير استعمار در زندگي روستايي و مؤلفههايي مانند: اختلاف طبقاتي ناشي از ظلم و استعمار و در پي آن مبارزه و مقاومت جامعه عليه استعمارگر.
كليدواژه :
مابعد استعمارية , الغريم , الشخصية الرئيسية , توپ , الحريق
عنوان نشريه :
الجمعيه العلميه الايرانيه للغه العربيه و آدابها