الگوريتم راهبري تعالي و مدل ارزيابي بلوغ سازماني مديريت سيستم هاي نگهداري تعميرات

ظهور تكنيك هاي جديد در عرصه نگهداري و تعميرات، تنوع و گوناگوني فعاليت هاي نگهداري و تعميرات را حاصل كرده است از قبيل تعميرات، نت پيشگيرانه، بازسازي اساسي، نت اصلاحي، كاليبراسيون، نت خودكنترلي، تكنيكهاي پايش وضعيت، نت پيشگويانه مبتني بر وضعيت، سيستم نرم افزاري مديريت نگهداري وتعميرات، سيستم خبره عيب يابي، نت مجازي، سيستم مديريت سلامت دارايي و پيش بيني عيوب، مديريت مجازي داراييهاي فيزيكي سازمان و ... . در اين ميان گستردگي و تنوع و پيچيدگي هاي فني عمليات توليدي در مراكز مختلف صنعتي و نيز قابليت هاي روزافزون فضاي نرم افزاري، بر پيچيدگي ودشواريهاي كارآمدي مديريت، افزوده است چرا كه هرگونه كاربرد نابجاي تكنيك ها و ابزارهاي فوق، صرفا به هدر رفتن منابع در دسترس منجر خواهد شد. اين تحقيق به دنبال بررسي تكنيكها و تحولات پيش روي عرصه مديريت نگهداري و تعميرات است تا راهكارهايي مديريتي براي تبيين نقشه راه مسير رشد و توسعه متوازن و تعالي سازماني سيستم هاي نگهداري و تعميرات ارائه نمايد. به طوريكه به موازات مديريت تعالي سازمان و سيستم هاي نرم افزاري آن، مديريت سيستم هاي نگهداري و تعميرات نيز به طور متناسب با آن، ارتقا و تعالي يابند. اين تحقيق به پشتوانه سوابق و تجارب كار عملي، تحصيل و تدريس در شركتهاي مختلف توليدي صنعتي، اعم از صنايع ريخته گري، نساجي، غذايي، لاستيك سازي، خودروسازي و ... و نيز تجارب نرم افزاري و ارزيابي نظام مند تعالي سازماني، الگوريتم ابتكاري هفت مرحله اي راهبري مديريت تعالي سازماني و ارتقاء سيستم هاي نگهداري و تعميرات را ارائه مي نمايد. اين الگوريتم هفت مرحله اي، توسط مدل ارزيابي تعالي سازماني از هفت جنبه عملياتي امتيازدهي مي شود تا به عنوان مبناي ارزيابي سطح تعالي مديريت سيستم هاي نگهداري و تعميرات مورد استفاده قرار گيرد. اين الگوريتم و مدل ارزيابي امتيازدهي آن، مي تواند در صنايع مختلف با واحدهاي كاري مشابه به عنوان مبنايي براي ارزيابي وضعيت تعهد به تعالي سيستم و امتيازدهي منطقي و تعيين جايزه تعالي سيستم مديريت دارايي هاي سازماني كاربرد يابد. شناسايي نقاط قوت و ضعف و قابليتهاي كاري توسعه مديريت سيستم نگهداري تعميرات در هر يك از ابعاد فني و مديريت آن و تعريف پروژه هاي زمان بندي شده براي تعالي نظام مند سازمان و ترسيم نقشه راه پيش رو براي تعالي متوازن سازماني از ديگر دستاوردهاي مهم اين تحقيق است. به دليل نوع نگرش اين تحقيق، دامنه كاربرد آن فراتر از واحدهاي توليدي صنعتي بوده و در سازمانهاي غير توليدي نيز با توجه به قابليت كاربرد مفاهيم نگهداري و تعميرات و مديريت دارايي هاي فيزيكي سازماني، كاربردهاي بسيار مناسبي خواهد يافت و زمينه كار ارزيابي در انواع سازمان هاي ارائه دهنده خدمات دارد.