بررسي تطبيقي شهر اطلاعاتي از ديدگاه ويليام ميچل و شهر عام از ديدگاه رم كولهاوس

ویلیام میچل در گروه بندی بین علاقمندان شدید تكنولوژی و بیزاران از تكنولوژی درگروه اول قراردارد كه امیدوار به انتقال مناسب فضای الكنرونیكی به شهر معاصر است. به نظر او از آنجا كه تعداد زیادی از فعالیت های فرهنگی، اجتماعی واقصادی كه پیش از این در شهر اتفاق می افتاده اكنون در فضای الكترونیكی به وقوع می پیوندد، تغییر در برنامه ریزی شهری و همچنین طراحی شهری لازم می باشد. وی پنج اصل تحت عنوان آرمان شهر الكترونیك پیشنهاد می كند كه شامل ماده زدایی، حركت زدایی، تغییر نرم افزاری، اداره هوشمند و بهینه سازی خرید می باشد. تغییرمفهوم عرصه دای عمومی وخصوصی، عدم لزوم زونینگ و تفكیك كاربریها، پیوند محل كار و محل زندگی جایگزین های الكترونیكی از اصول اساسی شهر اطلاعاتی از دیدگاه میچل هسنند. رم كولهاوس به عنوان یكی از با جرأت ترین و خلاق ترین معماران قرن حاضر مطرح است. وی حرفه خود را به عنوان آرشیتكت با نوشتن یك كتاب شروع كرد. او در كتاب XL,L,M,S نظریات خود در رابطه با شهر عام را به مطر نموده است. از دیدگاه او شهر عامم شهری بی تاریخ، بی هویت، بی مركز و یكنواخت و ساكن میباشد. خیابان در شهر عام مرده است و جاده ها تنها به ماشین اختصاص دارند. هدف تحقیق حاضر بررسی نظریات و اصولپیشنهادی این دو نظریه پرداز شهری و تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود میان آنها می باشد. در بررسی تطبیقی نظریات این دو معمار برجسته، این نتیجه حاصل گردید كه در موارد عرصه ای عمومی، سفرهای شهری، محل كار، خریدد، تعاملات اجتماعی، آموزش، تكنولوژی و مركز و پیرامون با یكدیگر مشابه بوده و در بخش های هویت، تمركز، دانه بندی، تراكم،ارتفاع و حمل و نقل تفاوت های قابل توجهی دارند.