شماره ركورد كنفرانس :
3226
عنوان مقاله :
بازتاب واقعيت هاي اجتماعي در دو داستان كوتاه به هم پيوسته «مثل گم كردن مادر (1)» و «مثل گم كردن مادر (2)» حسن فرهنگ فر
پديدآورندگان :
خائفي عباس دانشگاه گيلان - دانشكده زبان و ادبيات فارسي , اسدپور نسرين دانشگاه گيلان
كليدواژه :
جامعه شناسي ادبيات , حسن فرهنگ فر , داستان «مثل گم كردن مادر» , لوكاچ , نظريه بازتاب
عنوان كنفرانس :
دوازدهمين گردهمايي بين المللي ترويج زبان و ادب قارسي
چكيده فارسي :
هميشه نويسندگاني هستند كه آگاهانه با ناآگاهانه داستاني را خلق مي كنند كه همچون آينه اي واقعبت هاي اجتماعي زمان خود را بازتاب مي دهند. جامعه شناسي ادبيات، مطالعات خود را روي محتواي اثر ادبي و جوهر اجتماعي آن و روابط متقابل ادبيات و جامعه متمركز مي كند و اثر را در پيوند با جامعه و تحولات اجتماعي مورد بررسي قرار مي دهد. حسن فرهنگ فر از داستان نويسان بزرگ رئاليست معاصر ايران است. وي به مسائلي در داستان هاي خود توجه مي كند كه معمولا اجتماعي هستند. در اين مقاله، داستانهاي «مثل گم كردن مادر (1)» و «مثل گم كردن مادر (2)» فرهنگ فر براساس نظريه بازتاب واقعيت اجتماعي لوكاچ و گلدمن، مورد بررسي قرار مي گيرد. راوي اين داستان جواني است كه تمايلات همجنسگرايانه دارد. از فحواي كلمات راوي بر مي آيد كه او مي داند خواسته اش طبق عرف جامعه ناپسند است، از تن دادن به خواسته تن احساس گناه مي كند، فرياد بي كلامش را بلند مي كند حاكي از اين كه من كه در به وجود آوردن اين تمايلات نقشي نداشته ام؛ خانواده مقصر است با اطرافيان، با آسمان كه طبيعت باشد و با هيچ كدام از آنها، در نهايت فريادش به اين جا ختم مي شود كه براي خودش قبري ميخرد تا با مرگ از شر اين زندگي خلاص شود.