از تعامل تا تقابل شاهان و پهلوانان در شاهنامه با درنگي بر رابطه ي كي كاووس و رستم

از آنجا كه در سراسر شاهنامه، در رزم و بزم، شاه و پهلوان هميشه در كنار هم هستند، يكي از موضوعاتي كه به نظر مي رسد جاي بحث و بررسي دارد، مساله ي ارتباط شاهان و پهلوانان و چگونگي و ماهيت آن است. در اين مقاله كوشش كرده ايم با بررسي مسائلي چون ضعف تدبير پادشاه كياني، كي كاووس و برخي ويژگي هاي اخلاقي اوچون تندخويي و خود رايي و اعتراض هايي كه رستم به عنوان بزرگ پهلوان ايران در برابر آن نشان مي دهد، رابطه ي ميان شاه و پهلوان را در شاهنامه واكاوي كنيم. در شاهنامه پهلوان خود را خدمتگزار كشور مي داند و نهاد شهرياري را براي كشور مي خواهد و به همين سبب هميشه گوش به فرمان شاه است. اما پهلوان به عنوان نماينده ي مردم و وجدان عمومي، هرگاه رفتار و كردار ناخوشايندي از شاه ببيند، در برابر آن خاموش نمي شيند و هم چنان، اعتراض خود را اعلان مي كند. در اين زمينه، بررسي برخي رفتارهاي نادلپسند كي كاووس و عكس العمل هاي رستم در برابر آن مي تواند براي پي بردن به چگونگي تعامل پهلوانان و شاهان در شاهنامه راه گشا باشد.