شماره ركورد كنفرانس :
3226
عنوان مقاله :
تحليل ساختار روايتي فرهاد و شيرين وحشي بافقي بر پايه نظريه گريماس
پديدآورندگان :
محمودي علي رضا دانشگاه زابل - گروه زبان و ادبيات فارسي , ديانتي الهام
كليدواژه :
گريماس , ساختار و روايت , عناصر روايي , گزاره هاي روايي , فرهاد و شيرين
عنوان كنفرانس :
دوازدهمين گردهمايي بين المللي ترويج زبان و ادب قارسي
چكيده فارسي :
روايت شناسي به عنوان بزرگترين ارمغان ساختار گرايي، يكي از مهمترين حوزه هاي نظريه ادبي مدرن محسوب مي شود. در قرن بيست ميلادي، ساختارگرايان به پيروي از پراپ، در صدد ارايه الگوي كلي در ساخت انواع روايت بر آمدند. در همين زمينه، گريماس، مشهورترين نظريه پرداز روايت، از دامنه محدود مطالعات پراپ فراتر رفت و با ارائه الگوي كنشي و زنجيره هاي روايتي خود، تلاش كرد تا به دستور كلي زيان روايت دست يابد و هر روايت را با ساختار روايي خاص خود تجزيه و تحليل كند. او الگوي كنشي خود را به گونه اي طراحي كرد كه با تمام روايت ها قابل تطبيق باشد. بر همين اساس، در اين پژوهش تلاش گرديده تا ساختار روايتي داستان فرهاد و شيرين وحشي بافقي، به عنوان نمونه اي از منظومه هاي غنايي عاشقانه، بر مبناي نظريه گريماس مورد مطالعه قرار گيرد و ساختار طرح اصلي روايت با تغيير وضعيت ها بر اساس تقابل هاي دوگانه و زنجيره هاي روايي و همچنين الگوي كنشي روايت تحليل و بررسي شود. نتيجه اين تحقيق نشان از آن دارد كه الگوي كنشي گريماس در تحليل روايت منظومه غنايي شيرين و فرهاد مفيد و قابل تطبيق بوده، طرح داستان از ساختار و انسجام روايي خاصي برخوردار است.