شماره ركورد كنفرانس :
3226
عنوان مقاله :
ملازمه عقل و بندگي در مثنوي با تأكيد بر قصه موسي و شبان
پديدآورندگان :
نيك پناه منصور مجتمع آموزش عالي سراوان , نوري ابراهيم دانشگاه سيستان و بلوچستان , حسن زاده كاظم
كليدواژه :
مثنوي مولوي , موسي و شبان , مراتب بندگي , عشق
عنوان كنفرانس :
دوازدهمين گردهمايي بين المللي ترويج زبان و ادب قارسي
چكيده فارسي :
سخن گفتن از مولانا و اثر ماندگارش مثنوي پايان ناپذير است. على الخصوص بعضي از حكاياتش كه يك دنيا سخن را در مجموعه كوچك جمع كرده است. داستان موسي و شبان از اين دست قصه هاست. اصولا با بررسي مثنوي مولوي متوجه تناقض در گفتار شاعر در باب عقل و علم مي شويم. از يك طرف به شدت از عقل دفاع مي نمايد، از سوي ديگر در طرد و رد عقل حكم مي نمايد. اين مقاله با روشي توصيفي و تحليلي به اين موضوع به دست آويزي داستان موسي و شبان پرداخته مي شود. در عين حال اشاره اي به گونه هاي علم در آثار مولوي و تاثير معرفت و شناخت در نيل به اهداف عاليه مردان خدا خواهيم داشت. بنا به اينكه گاه ظاهر حكايت موسي و شبان دست مايه گروهي براي تشكيك در مباني اسلام مي گردد. داستان موسي و شبان نمايانگر مراتب معرفت بنده به خدا و به عبارتي بيانگر سطوح معرفت و عبوديت باشد. از ديدگاه ايشان دارندگان ايمان تقليدي، خطرات زيادي پيش روي دارند كه موجب لغزش آنان از طريق هدايت مي گردد. در عين حال بيانگر مراتب شريعت و طريقت در اين حكايت مي باشيم. در عين حال بيان بندگي عاميانه و عشق به خالق هستي را مي توان از لابلاي حكايت استنباط نمود.