شماره ركورد كنفرانس :
3321
عنوان مقاله :
تمدن اسلامي و نقش فلسفه در آن
پديدآورندگان :
هاشمي احمد دانشگاه آزاد اسلامي، لامرد - گروه علوم تربيتي , دهقان باغ برداني شهناز دانشگاه آزاد اسلامي واحد لامرد
كليدواژه :
فرهنگ , تمدن , فلسفه , كلام , اخلاق , دين , سياست
عنوان كنفرانس :
اولين كنفرانس بين المللي علوم انساني، مطالعات فرهنگي و اجتماعي
چكيده فارسي :
در جامعه اسلامي، علوم گوناگوني شكل گرفت و به شكوفايي رسيد. برخي از اين علوم از درون منابع اصيل اسلامي پا به عرصه وجود نهاد و برخي ديگر هر چند ابتدا از مرزهاي خارج از اسلام به جمع مسلمانان راه يافت، ولي دست خوش تغييراتي شد و خود را با فرهنگ مسلمانان هماهنگ ساخت و به عبارت ديگر، بومي شد. از جمله اين دانش ها، مي توان به فلسفه اشاره نمود كه از يونان وارد سرزمين هاي اسلامي شد، ولي مسلمانان، بسياري از مطالب آنان را با توجه به درون مايه هاي اسلامي تغيير دادند و يا مسائل بسياري را بر آن افزودند. فلسفه با يك شب يكسان در جامعه اسلامي رشد نكرد، بلكه گاه با مخالفت هاي فراوان رو به افول مي گذشت و گاه نيز با حمايت دولت ها به اوج مي رسيد. طبيعتاً وقتي فلسفه مورد حمايت دولت ها قرار گيرد تأثيرات زيادي نيز بر جامعه و خط مشي آن خواهد گذاشت. گاه نيز اين خط مشي از تاثيرات جزئي و كوتاه مدت فراتر رفته موجب تغيير و تحول در فرهنگ يك جامعه و يا حتي تمدن برآمده از فرهنگ خواهد شد... نقش هاي فلسفه در تمدن اسلامي را مي توان نيازمندي تمدن به فلسفه در تمييز حقيقت از غير حقيقت، تاثير فلسفه در دين، تاثير فلسفه در اخلاق، تاثير فلسفه در سياست و تبيين مدينه فاضله و تاثير فلسفه در كلام دانست. در اين نوشتار، پس از معناشناسي فرهنگ، تمدن، دين، اخلاق و سياست، به سير اجمالي فلسفه در عالم اسلام اشاره شده، و در ادامه به تبيين نقش فلسفه در تمدن اسلامي پرداخته شده است.