شماره ركورد كنفرانس :
3542
عنوان مقاله :
تأملي در چگونگي مواجه ي عقل با عشق و ايمان در اشعار عطار نيشابوري
پديدآورندگان :
محمدنژاد عالي زميني يوسف پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي , شريف نسب مريم پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
كليدواژه :
ايمان , عشق , دل , كلام , فلسفه , عقل
عنوان كنفرانس :
سيزدهمين گردهمايي بين المللي انجمن ترويج زبان و ادب فارسي
چكيده فارسي :
سير تاريخي انديشۀ بشر نشان مي دهد كه حقيقت جوييِ انسان در موقعيتهاي مختلف، با ابزارها و شيوههايي متنوّع و تجاربي متفاوت همراه بوده است. دين، فلسفه و عرفان، از جمله مهمترين منابعي بودهاند كه آدمي براي كشف حقيقت بدان روي آورده است. دين، ريشه در فلسفۀ خلقت آدمي و هدايت تشريعي او دارد. فلسفه، حاصل انديشهورزي انسان، در مقام تنها موجود متفكّر در جهان هستي است. عرفان نيز محصول اشراق، و كشف و شهود آدمي است كه تحت تأثير برخي كنشها و تجربههاي منحصر به فرد معنوي او شكل گرفته است؛ البته علم نيز به ويژه پس از دوران رنسانس در غرب همواره بزرگترين داعيه دار شناخت بوده است. هر يك از اين خاستگاههاي«شناخت»، نگرشها، شيوهها و وسائطي براي اين مقصود در دسترس آدمي قرار داده اند كه الزاماً يكسان نيستند. شناخت ديني بر وحي، ايمان، فطرت و البته عقل متكي است. شناخت فلسفي صرفاً بر منطق و استدلال تكيه دارد. تكيۀ شناخت عرفاني، بر دل و دريافت دروني است. متكاي اصلي شناخت علمي نيز غالباً دريافت حسي، و آزمايش و تجربه است. پيداست كه فصل مشترك همۀ اين رويكردها حضور و نقشآفريني عنصري به نام «عقل» در آنهاست كه چشم پوشيدني نيست. از اين رو تعيين جايگاه «عقل» در فرايند شناخت، اهميت بسزايي در تحليل شناخت شناسي افراد دارد. بر اين اساس، در اين مقاله كوشش شده است تا با روش تحليل محتواي كيفيِ متن، گزيدهاي از مهمترين ابيات و اشعار عطار نيشابوري تبيين شود و تصويري از جايگاه عقل در معرفت شناسي او در مواجهۀ با دريافت حسي، ايمان و عشق ارائه گردد. بررسي اشعار برگزيدۀ عطار در اين جستار حاكي از رويكرد دوگانه و متفاوت او در قبال مواجهۀ عقل با ديگر منابع شناختيِ مذكور است كه تفصيل آن در پي خواهد آمد.