مقايسه هوش هيجاني در افراد مبتلا به اختلال شخصيت وسواسي-جبري با افراد بهنجار

Comparison of Emotional Intelligence in individuals with Obsessive-Compulsive Personality Disorder with Normal individuals

هوش هيجاني يكي از مؤلفه هاي سلامت روان است كه به صورت توجه به هيجان ها و كاربرد مناسب آنها در روابط انساني، درك احوال خود و ديگران، خويشتن داري و تسلّط بر خواسته هاي آن و همدلي با ديگران معرفي مي گردد. پژوهش حاضر به مقايسه هوش هيجاني در افراد مبتلا به اختلال شخصيت وسواسي- جبري با افراد بهنجار مي پردازد. روش پژوهش حاضر از نوع توصيفي علي مقايسه اي است و جامعه آماري شامل دو گروه 50 نفري از بيماران مبتلا به اختلال شخصيت وسواسي-جبري مراجعه كننده به مراكز روانشناسي و مشاوره شهر تهران در شش ماه اول سال 1395 و دانشجويان و كاركنان بهنجار دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات تهران بود. ابزارهاي مورد استفاده در اين پژوهش، پرسشنامه چند محوري ميلون و پرسشنامه هوش هيجاني بار– اُن بوده است كه بر روي هر دو گروه اجرا شد. جهت آزمون فرضيه هاي پژوهش، نتايج به دست آمده با استفاده از روش آماري آزمون تحليل واريانس چندمتغيري (مانوا) تحليل گرديد. نتايج بدست آمده در پژوهش حاضر نشان داد كه در مولفه درون فردي (ابراز وجود، عزت نفس، خودشكوفايي)، بين فردي (همدلي، روابط بين فردي)، سازگاري (واقع گرايي، انعطاف پذيري)، مديريت استرس (تحمل فشار رواني، كنترل تكانش) و خلق عمومي (شادماني) بين گروه مبتلا به اختلال شخصيت وسواسي-جبري و گروه بهنجار تفاوت معناداري وجود دارد.

Emotional intelligence is one of the components of mental health that is introduced as a consideration of emotions and using them in human relations, understanding yourself and others, continence and overcoming emotional demands and empathy with others. The aim of this research is to compare Emotional Intelligence in individuals with Obsessive-Compulsive Personality Disorder with Normal individuals. The Statistical method used is comparative and the study population consisted of two groups of 50 patients with obsessive-compulsive personality disorder referred to counseling centers in Tehran in the first six months of 2016 and normal students and staff of Azad University of Science and Research of Tehran. Questionnaires used in this study were Millon Clinical Multiaxial Inventory and Bar-on EQ Questionnaire that was performed on both groups. To test the hypothesis, the results obtained using the statistical method of multivariate analysis of variance (MANOVA). The results of this study showed that there is a significant difference between group with obsessive-compulsive personality disorder and normal group in intra-personal relationship (assertiveness, self-esteem, self-actualization), inter-personal relationship (empathy, inter-personal relationship), adaptability (reality testing, flexibility), stress management (stress tolerance, impulse-control) and general mood (happiness).