اثر هوش رقابتي بر آمادگي سازماني جهت استقرار نظام بانكداري اسلامي

بانكداري اسلامي از ضروريات امروز جامعه ما بشمار مي‌رود هم از لحاظ شرعي و هم از لحاظ نياز بانكي جامعه. براي موفقيت در استقرار كامل بانكداري اسلامي در صنعت بانكداري، لازم است به مولفه‌هاي رقابت‌پذيري توجه نمود. هدف تحقيق حاضر، اثر هوش رقابتي بر آمادگي سازماني جهت استقرار نظام بانكداري اسلامي است. تحقيق حاضر از نوع تحقيقات كاربردي بوده، روش تحقيق توصيفي - تحليلي و به صورت پيمايشي انجام شد. ابزار تحقيق، پرسشنامه هوش رقابتي گلدسون و فرانسس (2012) با 21 سوال و سنجش آمادگي سازماني بانك‌هاي تجاري ايران جهت پياده‌سازي بانكداري اسلامي با 43 سوال كه مدل نهايي پايان‌نامه دكتري صفري (1393) بود كه روايي صوري و محتوايي با استفاده از نظر اساتيد و خبرگان مديريت و روش‌هاي cvi و cvr بررسي شد و پايايي دروني پرسشنامه با مطالعه مقدماتي بر روي 30 نفر از افراد جامعه و به روش ضريب آلفاي كرونباخ محاسبه شد. جامعه آماري پژوهش حاضر كليه كاركنان شعب بانكي سراسر كشور مي‌باشد و حجم نمونه 300 نفر و روش نمونه‌گيري تصادفي ساده در نظر گرفته شد. براي جمع‌آوري اطلاعات عمدتاً از روش‌‌هاي مطالعه كتابخا‌نه‌اي از جمله مطالعه كتب و نشريات، پايان نامه‌‌ها، مقالات داخلي و خارجي و جستجو در پايگاه‌هاي اطلاعاتي اينترنت و تحقيقات پيشين استفاده شد و چون مطالعه به صورت ميداني انجام شد، محقق جهت جمع آوري اطلاعات مورد نياز اين پژوهش، پرسشنامه‌ها را به صورت مراجعه حضوري و همچنين پرسشنامه الكترونيك كه در شبكه‌هاي اجتماعي بين پاسخ‌دهندگان منتشر گرديد، در اختيار پاسخ‌دهندگان قرار داد و پس از جمع‌آوري پرسشنامه‌هاي تكميل شده اطلاعات آن استخراج و مورد تحليل قرار گرفت. در تحقيق حاضر از نرم‌افزارهاي اس‌پي‌اس‌اس 22 ، پي‌ال‌اس ، استفاده شد. نتايج نشان مي‌دهد، اثر هوش رقابتي بر استقرار سيستم بانكي (41/ 0)، بر بسترسازي راهبردي (38/ 0)، بر روي رويكرد راهبردي (42/ 0)، بر روي ساز و كار فني (42 /0)، بر روي سازوكاري اقتصادي (39/ 0) و بر روي اقتصاد پايدار (42/ 0) مي باشد، مقادير واريانس تبيين شده نيز نشان دهنده قدرت پيش بيني متغيرهاي وابسته از روي متغير مستقل مي باشد، همچنين معيار Q2 نشان دهنده‌ي برازش قابل قبول و قدرت پيش‌بيني مناسب مدل دارد.