شماره ركورد كنفرانس :
3727
عنوان مقاله :
ارائه استراتژيهاي مناسب براي استقرار و استمرار نظام پيشنهادها با توجه به نوع نگرش رهبران و كاركنان به نظام پيشنهادها با تكيه بر مدل ملي ارزيابي
پديدآورندگان :
ثابتي منصور sabeti.mansour@gmail.com دانشجوي دكتراي مديريت تكنولوژي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب , موسوي سهزابي سيد امين دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز
كليدواژه :
مديريت مشاركتي , نظام پيشنهادها , مدل ملي ارزيابي نظام پيشنهادها , فرهنگ سازماني , بلوغ سازماني
عنوان كنفرانس :
سيزدهمين همايش و هفتمين جشنواره ملي نظام پيشنهادها
چكيده فارسي :
مديرحيت مشاركتي به عنوان مرحله اي از تكامل سبك هاي مديريتي و يكي از پيشرفته ترين و موثرترين روش هاي مديريت در دنياست كه كارآمدترين و اصلي ترين ابزار آن نظام پيشنهادها است. در اين نظام كليه افراد سازمان درباره مشكلات و روش هاي حل مسائل و نيز ارتقاي بهره وري ، فعالانه انديشه كرده و حاصل آن را در قالب طرح ها و پيشنهادهايي ارائه مي كنند و بدين طريق يك نظام هم فكري و هم انديشي براي رسيدن به اهداف سازمان به وجود مي آيد. متاسفانه به دلايل مختلف مديريت مشاركتي و نظام پيشنهادها دركشور ما جايگاه خود را پيدا نكرده است. كاركنان در تصميم گيري هاي سازمان مشاركت داده نمي شوند و اگر در يك سازمان مشاركت هم داده شوند از طرف كاركنان استقبال نمي شود. نوع نگرش و اعتقاد رهبران و كاركنان به نظام پيشنهادها در هر سازمان مي تواند متفاوت از هم باشد. سه نوع تفكر و نگرش براي رهبران و كاركنان به مقوله نظام پيشنهادها مي توان تصور نمود. نگرش اول نظام پيشنهادها سطح پايين در نظر گرفته شود و پيشنهادهايي كه از سوي كاركنان ارائه مي گردد از مواردي جزئي و سطح پايين كه اكثريت اين پيشنهادها غير قابل قبول بوده و يا امكان اجرا ندارد. نگرش دوم سطح متوسط مي باشد كه رهبران و كاركنان پيشنهادها را مواردي متوسط و بيشتر براي رفع كمبودها و مشكلات پيش آمده در سازمان و يا مواردي كه بيشتر مربوط به مسائل ديداري و رفتاري سازمان مرتبط مي باشد در نظر مي گيرند. نگرش سوم سطح بالا مي باشد كه رهبران و كاركنان هر كدام ممكن است نگرشي خاص به مقوله نظام پيشنهادها داشته باشند و اين نظام را چاره حل مشكلات و مسائل سازمان بدانند و از آن بعنوان ابزار رشد و توسعه و تعالي سازمان استفاده نمايند. حال ممكن است اين سه نوع نگرش در بين رهبران و كاركنان متفاوت باشد. اگر در سازماني رهبران نگرش نوع اول داشته باشند ولي كاركنان نگرش نوع سوم داشته باشند استراتژي هاي مناسب براي استقرار و استمرار نظام پيشنهادها چه خواهد بود؟ همچنين ممكن است حالت هاي هشت گانه ديگري نيز از نوع نگرش رهبران و كاركنان به نظام پيشنهادها بوجود آيد. استراتژي مناسب براي هر حالت چه خواهد بود و آيا مي توان مدلي براي اين نوع نگرش متفاوت در سازمان ها ارائه نمود؟ با استفاده از مدل ملي ارزيابي ميتوان نوع نگرش رهبران و كاركنان هر سازماني را تعيين نمود و استراتژي مناسب هر حالت را پيشنهاد نمود.