ارايه مدلي جهت پياده سازي هوش تجاري و چابكي در سازمان با تكيه بر كارمندان

در محيط در حال تغيير امروز، نياز به اطلاعات تجاري سودمند براي سازمانها نه تنها به منظور كسب موفقيت بلكه جهت حفظ بقاء حياتي ضروري ميباشد.مديريت علمي، نيازمند بكارگيري ابزارهاي مناسب فناوري دادهها به منظور بهبود فرايند تصميمگيري و ارتقاء عملكرد كاركنان ميباشد. با توجه به ناتواني سيستمهاي اطلاعاتي مديريت در برآورده كردن انتظارات تصميمگيرندگان سازماني در عرصه رقابت در سالهاي اخير، فنآوريهاي هنر گونهاي نظير هوش تجاري به يكي از مفاهيم مهم در مديريت سيستمهاي اطلاعاتي تبديل شده و با فرهنگ سازمانهاي پيشرو عجين شده است و در خط مقدم فناوري اطلاعات براي پشتيباني تصميمگيري مديريت قرارگرفته است. در اين راستا هوش تجاري با ارائه راهكارها، ابزارها و فناوريهاي پيشرفته در جهت تدوين استراتژي مناسب، كسب مزيت رقابتي و اتخاذ تصميمات هوشمندانه به ياري مديران آمده است. از ديدگاه روانشناختي هوش تجاري، در صورت بهرهمندي از نيروي انساني توانمند، موثر و كارا خواهد بود و از اين رهگذر خواهد توانست به چابكسازي سازمان كمك نمايد. تحقيق حاضر يك پژوهش كمي و به لحاظ هدف پژوهش، كاربردي ميباشد كه شيوه گردآوري دادهها در آن توصيفي و از نوع پيمايشي است. از حيث ارتباط بين متغيرهاي تحقيق از نوع همبستگي و به طور مشخص مبتني بر مدلسازي معادله ساختاري ميباشد. ابزارهاي مورد استفاده در اين پژوهش، پرسشنامه بودند. در اين پژوهش از روش نمونهگيري تصادفي ساده استفاده شده است. جامعه آماري تحقيق تمامي كاركنان ايران خودرو ديزل به تعداد 550 نفر بودند كه بر اساس جدول مورگان 226 واحد بهعنوان نمونهي آماري انتخاب شدند. روايي ابزار بكار رفته در اين تحقيق به صورت محتوايي و نظرات خبرگان تاييد و پايايي آن از روش آلفاي كرونباخ محاسبه و از آنجايي كه مقادير آن بالاي 7 / 0 بود، نشان از پايايي مناسب ابزارهاي بكار رفته دارد. تحليل دادهها نشان داد كه توانمندسازي كاركنان در ارتباط بين هوش تجاري و چابكي سازمان به عنوان متغير ميانجي مطرح است. بنابراين، توانمندسازي به مثابه ابزارهاي سودمند براي ارتقاءكيفي مديران و افزايش اثربخشي سازماني تلقي ميگردد. به منظور كسب موفقيت در محيط در حال تغيير كسب و كار امروزي، سازمانها به دانش، نظرات، انرژي و خلاقيت كليه مديران، اعم ازمديران خط مقدم تا مديران سطح بالا، نيازمندند.