شماره ركورد كنفرانس :
3757
عنوان مقاله :
پيشتازي فرهنگي در سطح بين‌المللي
پديدآورندگان :
عرفاني‌فر علي armangeraei2@gmail.com كارشناسي ارشد دانشگاه تبريز
تعداد صفحه :
6
كليدواژه :
فرهنگ , پيشتازي , توسعه
سال انتشار :
1396
عنوان كنفرانس :
ششمين كنفرانس ملي تعميق و تكميل الگوي پايه پيشرفت
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
نگاه يك سويه به توسعه و تأكيد بيش از حد بر مسايل اقتصادي باعث بروز مشكلاتي در عرصه هاي اجتماعي و زيست محيطي براي كشورهاي پيشرفته شده است. از سوي ديگر استفاده از اين الگوي توسعه توسط برخي كشورها به طور ناآگاهانه بر توسعه هماهنگ اين كشورها اثر منفي گذارد و بايد دانست كه رشد اقتصادي فقط يكي ازابعاد وجودي انسان است. از همين رو در سالهاي اخير شاخص هاي جديدتري براي در نظر گرفتن زمينه هاي پيچيده ي توسعه انساني لحاظ شده است. در مباني جديد توسعه، راه ورود انسان و جنبه هاي زندگي در نظر گرفته شد و كارشناسان به اين نتيجه رسيدندكه محتواي اصلي آن تأمين نياز هاي اساسي بهبود بخشيدن به شرايط زندگي افراد جامعه است. در دهه 1980 هم زمان با تغييرات اساسي كه در رويكرد جامعه شناختي به وجود آمد و انتقاد از فرهنگ مدرنيته توسط مكاتبي چون مكتب فرانكفورت صورت گرفت، فرهنگ به عنوان يك مفهوم بسيار مهم وارد ادبيات جامعه شناختي شد. به تبع اين تغيير شاهد چرخش از توجه به نقش اقتصاد در توسعه به نقش فرهنگ هستيم. اهميت نقش فرهنگ در توسعه در كشورهاي در حال توسعه از جايگاه ويژه اي برخوردار شد. در زمان كنوني فرهنگ قلمروگسترده تري يافته و به ساير عرصه هاي علوم و تكنولوژي خود را رسانده و همراه با آنها خود را مطرح و حضور و نفوذش را نشان ميدهد. امروز آن چنان توسعه اقتصادي، اجتماعي و امنيت كشورها با مسايل فرهنگي گره خورده كه تاكنون سابقه نداشته است. با توجه به اين واقعيت امور فرهنگي محور واساس فعاليت هاي مختلف قرار گرفته و مراكز مطالعات استراتژيكي توجه ويژه اي را به اين موضوع معطوف داشته اند. از سويي ديگر تبيين نقش و جايگاه فرهنگ در تئوري هاي ارتباطات مخصوصاً در امور بين الملل از اهميت وافري برخوردار است، به خصوص با طرح نظريات متاخر در روابط بين الملل شاهد پررنگ تر شدن نقش فرهنگ به عنوان مبنايي جهت تحليل و تبيين موضوعات و مسائل بين المللي هستيم. در حالي كه انديشمندان و متفكران كلاسيك روابط بين الملل در توضيح عوامل موثر در تبيين مسائل بين المللي، بر حوزه هاي سياسي، امنيتي و اقتصادي تأكيد مي نمودند، گروهي از آنها دريافتند كه تنها با مورد توجه قراردادن اين حوزه ها نمي توان به ژرفاي توسعه در سطح بين الملل دست يافت. اين گروه از متفكران پاسخ سوالات خود را در حيطه فرهنگ و مسائل فرهنگي جستجو مي كنند و بر آن شدند كه ضمن پذيرش عوامل موثر و عمده سياسي، امنيتي و اقتصادي، توجهي ويژه به مقوله فرهنگ نمايند و اين بعد مهم از ابعاد زندگي اجتماعي در عرصه بين الملل را نيز مورد مطالعه قرار دهند. متفكران مورد بحث به فرهنگ به عنوان پديده اي مهم مي نگرند كه از ديد متفكران كلاسيك پنهان مانده است. انتقاد اصلي آنها به نظريات قبلي آن است كه به نقش فرهنگ در عرصه بين الملل توجه ننموده اند. در اين راستا، با مبنا قرارگرفتن فرهنگ در كنار ابعاد سياسي، امنيتي و اقتصادي در تبيين مسائل بين المللي توسط اين انديشمندان، دو طرز تلقي بروز و ظهور يافته است؛ عده اي فرهنگ را عرصه تقابل و تضاد و بنيان تنش ها در عرصه بين الملل برشمردند و برخي در مقابل گروه نخست برآنند كه فرهنگ عرصه گفتگو، تعامل و يكپارچگي در عرصه روابط بين الملل مي باشد. با توجه به اين شكاف، موضوع اين مقاله توضيح مختصر اين مطلب مي باشد.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت