شماره ركورد كنفرانس :
3797
عنوان مقاله :
تحليل مسأله مهاجرت و حاشيه نشيني بر شخصيتهاي رمان« روزگار سپري شده مردم سالخورده» محمود دولت آبادي
پديدآورندگان :
سلحشور مريم msalahshoor95@yahoo.com استاديار رشته زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد تبريز
كليدواژه :
حاشيه نشيني , روزگار سپري شده مردم سالخورده , دولت آبادي , جامعه شناسي ادبيات.
عنوان كنفرانس :
دوازدهمين همايش بين المللي انجمن ترويج زبان و ادبيات فارسي ايران
چكيده فارسي :
همه نظريه پردازاني كه در زمينه جامعه شناسي ادبيات به نوعي قلم زده اند، در اين موضوع كه چگونگي آفرينش آثار ادبي با زندگي اجتماعي پيوند دارد، اتفاق نظر دارند. جامعه شناسي ادبيات از جمله رشته هاي ميان رشته ايي است با گره زدن جامعه شناسي و ادبيات ، مسايل جامعه را در ادبيات به خصوص در رمانهاي رئال به منصه ظهور در ميآورد. يك نويسنده رئاليست با پرداختن به معضلات اجتماعي سعي ميكند تصويري از جامعهاي را كه در آن زندگي ميكند به خواننده ارائه بدهد. مهاجرت و حاشيه نشيني مسألهاي است كه دولت آبادي در رمانهاي خود بسيار به آن پرداخته است و شخصيتهاي داستانهايش به نوعي درگير اين مسأله و تبعات آن هستند. رمان روزگار سپري شده مردم سالخورده يكي از رمانهاي واقع گرايانه وي است كه شخصيتهاي آن به نحو بسيار ملموسي درگير پيامدهاي مهاجرت و به تبع آن حاشيه نشيني هستند. اين معضل اجتماعي بر زندگي هر يك از شخصيتهاي اصلي و فرعي رمان به نوعي تأثير ميگذارد.
اينكه آيا مهاجرت و حاشيه نشيني بر روي رفتارهاي شخصيت داستان تأثير ميگذارد يا نه، يكي از دغدغه هاي اصلي اين تحقيق به شمار ميرود.و نگارنده سعي كرده است تا در اين تحقيق با استفاده از نظريه هاي« لوكاچ» و «لوسين گلدمن» تأثير اين پديده اجتماعي را بر جامعه و زندگي شخصيتها بررسي و تحليل كند.