بررسي تطبيقي سيماي جامعه‌ي پيش و پس از انقلاب در ادبيات كودكان و نوجوانان (با تكيه بر دو مجموعه داستان بچه‌هاي قاليبافخانه و پلوخورش نوشتة هوشنگ مرادي‌كرماني)

آثار ادبي هر قومي در حقيقت جلوه‌گاه مسايل اجتماعي آن قوم به شمار مي‌رود و مهمترين نقش را در انتقال فرهنگ و دگرگوني آن دارد. تأثير و تأثر ادبيات و جامعه از يكديگر امري اجتناب‌ناپذير است. از‌ اين‌رو شناخت قوانين و نهادهاي اجتماعي، آداب و رسوم و مخصوصاً بررسي كاركردهاي اجتماعي آثار ادبي در حوزه‌ي ادبيات اهمّيّت فراواني دارد. يكي از گسترده‌ترين بخش‌هاي ادبيات هر ملّتي ادبيات مربوط به كودكان و نوجوانان است كه نقش مهمي در آماده‌سازي آن‌ها براي ورود به عرصه‌ي اجتماع دارند. در اين نوشتار كه با هدف بررسي و مقايسه‌ي سيماي جامعه ترسيم شده در دو مجموعه داستان بچه‌هاي قاليبافخانه مربوط به دوره‌ي پيش از انقلاب (1354) و پلوخورش مربوط به پس از انقلاب اسلامي (1386) صورت گرفته است، سعي مي‌شود تا با بررسي نهادهاي بنيادين جامعه يعني نهاد خانواده، نهاد آموزشي، نهاد سياسي، نهاد اقتصادي و نهاد مذهبي-فرهنگي، تفاوت‌ها و شباهت‌هاي سيماي جامعه را در اين دو دوره نشان داده شود. ارايه‌ي جدول‌هاي بسامدي و نمودار مقايسه‌اي در اين راستا به درك بهتر اين تفاوت‌ها و شباهت‌ها ياري مي‌رساند. نتيجه‌ي اين پژوهش نشان از آن دارد كه با توجه به تأثير مستقيم جامعه بر ادبيات كودك و نوجوان و تفاوت‌هاي عمده‌ي جامعه در اين دو دوره، خانواده همچنان در صدر توجه نويسنده قرار دارد و ساير نهادها با توجه به اهميّت و نقش آن‌ها در پرورش و رشد و كمال كودكان و نوجوانان در رده‌هاي بعدي قرار مي‌گيرند.