شماره ركورد كنفرانس :
3797
عنوان مقاله :
بازتاب واقعيّت‌هاي‌ اجتماعي در دو داستان كوتاه به‌هم پيوسته «مثل گم كردن مادر (1)» و «مثل گم كردن مادر (2)» حسن فرهنگ‌فر
پديدآورندگان :
خائفي عباس nasrin.asadpoor93@gmail.com استاد دانشكده زبان و ادبيات فارسي دانشگاه گيلان , اسدپور نسرين دانشگاه گيلان
تعداد صفحه :
14
كليدواژه :
جامعه‌شناسي ادبيّات , حسن فرهنگ‌فر , داستان «مثل گم كردن مادر» , لوكاچ , نظريّۀ بازتاب
سال انتشار :
1396
عنوان كنفرانس :
دوازدهمين همايش بين المللي انجمن ترويج زبان و ادبيات فارسي ايران
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
هميشه نويسندگاني هستند كه آگاهانه يا ناآگاهانه داستاني را خلق مي‌كنند كه همچون آيينه‌اي واقعيّت‌هاي اجتماعي زمان خود را بازتاب مي‌دهند. جامعه‌شناسي ادبيّات، مطالعات خود را روي محتواي اثر ادبي و جوهر اجتماعي آن و روابط متقابل ادبيّات و جامعه متمركز مي‌كند و اثر را در پيوند با جامعه و تحوّلات اجتماعي مورد بررسي قرار مي‌دهد. حسن فرهنگ‌فر از داستان‌نويسان بزرگ رئاليست معاصر ايران است. وي به مسائلي در داستان‌هاي خود توجه مي‌كند كه معمولاً اجتماعي هستند. در اين مقاله، داستانهاي «مثل گم كردن مادر (1)» و «مثل گم كردن مادر (2)» فرهنگ‌فر براساس نظريّة بازتاب واقعيّت اجتماعي لوكاچ و گلدمن، مورد بررسي قرار مي‌‌گيرد. راوي اين داستان جواني است كه تمايلات همجنسگرايانه دارد. از فحواي كلمات راوي بر‌مي‌آيد كه او مي‌داند خواسته‌اش طبق عرف جامعه ناپسند است، از تن دادن به خواستۀ تن احساس گناه مي‌كند، فرياد بي‌كلامش را بلند مي‌كند حاكي از اين كه من كه در به وجود آوردن اين تمايلات نقشي نداشته‌ام؛ خانواده مقصر است يا اطرافيان، يا آسمان كه طبيعت باشد و يا هيچ‌كدام از آنها، در نهايت فريادش به اين‌جا ختم مي‌شود كه براي خودش قبري مي‌خرد تا با مرگ از شرّ اين زندگي خلاص شود.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت