شماره ركورد كنفرانس :
3830
عنوان مقاله :
تأثير تمرينات ورزشي و آنتي اكسيدان سلنيوم بر نشانگر هاي آپوپتوزي كبد موش هاي مسموم شده با كادميوم(مطالعه مروري)
پديدآورندگان :
همايون فرد حسين h.homayonfard@gmail.com دانشجوي دكتراي فيزيولوژي ورزشي دانشگاه آزاد اسلامي شوشتر ؛ , آذربايجاني محمد علي i.Azarbayjani@gmail.com عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي تهران مركزي ؛ , حسيني سيد علي alihosseini_57@yahoo.com عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي مرودشت؛
كليدواژه :
آنتي اكسيدان سلنيوم , آپوپتوزي , كادميوم
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي كاربرد علوم ورزشي در سلامت
چكيده فارسي :
مقدمه
كادميوم يكي از آلاينده هاي صنعتي و يك فلز سمي سنگين است كه به مسموميت ريه، كبد، كليه، استخوان منجر شده و موجب مرگ سلولي و نقص عملكرد اين بافت ها مي گردد ( ميردارهريجاني و همكاران، 1393). در ميان اندام هاي بدن، كبد موقعيت منحصر به فردي در داخل بدن داشته و اعمال غدد درون ريز داخلي را به عهده دارد كه خون را از طريق سميت زدايي، آماده و مولكول هاي فعال و فاكتورهاي رشدي بيولوژيكي مانند فاكتور رشد سلول كبدي (Hepatocyte Growth Factor, HGF) را به گردش خون رها مي سازد ( اصغر زاده اوليايي و همكاران،1394). سلنيوم جزء اصلي سلنوآنزيم ها است. در مركز همه اين پروتئين ها، اسيد آمينه سلنوسيستئين وجود دارد كه به عنوان عامل اكسايش و كاهش عمل مي كند (سلماني ندوشن و همكاران،1392). هر عاملي كه از رشد و تكامل طبيعي سلولها جلوگيري كند، مانند قرارگيري در معرض عوامل توكسيك يا انجماد، ممكن است زمينه را براي بروز آپوپتوز فراهم سازد. آپوپتوز يك رخداد طبيعي سلولي است كه به كمك آن ميزان رشد و تكثير سلولهاي بدن تنظيم و از ايجاد سرطان جلوگيري مي شو د. چون در اين فر ايند ، سلول مسؤول مرگ خود است، به آن خودكشي سلولي هم گفته مي شود)هنر دوست،1392).
روش شناسي
براي دست يابي به اطلاعات با استفاده از موتور هاي جستجوگر Pubmed و Google و همچنين كلمات كليدي آپوپتوز، كادميوم، سلنيوم در كنار كلمات تمرينات ورزشي، ورزش هاي استقامتي و ورزش هاي تناوبي تعداد 125 مقاله يافت شده سپس با بررسي كلي نسبت به جدا سازي مقالات حيواني و مقالاتي كه در رابطه با تمرينات ورزشي و تأثيرات سم كادميوم و آنتي اكسيدان سلنيوم گرديد و تعداد مقالات اصلي به 75 عدد رسيد.
نتايج يا يافته ها
در پژوهشي كه بر روي موش ها انجام گرفت، به اين نتيجه رسيدند كه شنا كردن به مدت 7 هفته و پنج روز در هفته سبب كاهش فعاليت كاسپاز 3 و همچنين كاهش عوامل آپوپتوزي BAX و cytochorome C و افزايش BCL2 گرديد(Qin et al,2016).در تحقيقي تحت عنوان تاثير تمرينات ورزشي بر بيان ژن BCL2 و BAX در قلب موش اين نتيجه حاصل شد كه با انجام تمرينات ورزشي بيان ژن BCL2 افزايش و بيان ژنBAX كاهش مي يابد كه مي تواند سبب كاهش روند آپوپتوز گردد (Jafari et al,2015). در تحقيقي كه برنقش سلنيوم روي موش هاي مسموم شده با آترازين انجام گرفت، نتيجه گرفتند كه در گروه هاي دريافت كننده سلنيوم، متلاشي شدن DNA انجام نگرفته ولي در گروه دريافت كننده سم،DNA آسيب ديده است (Hozyen et al,2015). محققان دريافتند كه سلنيوم سبب كاهش فشار اكسيداتيو ايجاد شده توسط كادميوم در بافت استخوان مي گردد(Al Ibrahim et al,2014) . محققان با تحقيق بر روي موش هاي باردار به اين نتيجه رسيدند كه انجام ورزش شنا به همراه مكمل سلمارين سبب كاهش شاخص هاي آپوپتوزي كبد موش هاي مسموم شده با كادميوم مي گردد( ميردار هريجاني و همكاران،1393). پژوهشي كه با انجام پروتكل بيش تمريني انجام شد نشان داد كه ميزان كاسپاز3 بافت كبد در گروه تمرين در سراشيبي به نسبت گروه كنترل كمتر مي باشد اگرچه پروتكل تمريني بيش تمريني (overtraining ) سبب كاهش عوامل استرس زا گرديد ولي با آپوپتوز در موش همبستگي نداشت (Pinto et al, 2017). همچنين در تحقيقي كه با اعمال ماده سمي كادميوم و آنتي اكسيدان تيموكينون انجام شد به اين نتيجه دست يافتند كه تيموكينون سبب كاهش اثرات ناشي از سم كادميوم از جمله كاهش كاسپاز3 در بافت تستيس موش ها شده است (Fouad et al, 2014)
بحث و نتيجه گيري
نتايج تحقيقات مختلف نشان داده كه انجام تمرينات ورزشي و همچنين استفاده از انواع آنتي اكسيدان ها مي تواند در كاهش اثرات منفي سموم موجود در طبيعت از جمله كادميوم موثر باشد و مي تواند در كاهش عوامل ايجاد كننده آپوپتوز نقش داشته باشند البته در تحقيقات مختلف كمتر به نتايج حاصل از اثرات همزمان تمرينات ورزشي، سلنيوم و كادميوم بر آپوپتوز پرداخته است.
نتيجه گيري
بر حسب نوع تمرين ورزشي و شدت و مدت آن و همچنين بافت هاي مختلف ممكن است نتايج مختلف به دست آيد ولي طبق اكثر تحقيقات انجام گرفته مي توان نتيجه گرفت كه انجام تمرينات ورزشي با شدت كم تا متوسط و استفاده از آنتي اكسيدان سلنيوم مي تواند اثرات منفي كادميوم در ايجاد مرگ سلولي در بافت كبد موش ها را كاهش دهد.