بررسي تاثير هوش هيجاني بر كيفيت زندگي كاري دبيران تربيت بدني شهر شيراز

هدف كلي اين تحقيق بررسي تاثير هوش هيجاني بر كيفيت زندگي كاري در دبيران تربيت بدني شهر شيراز بود. يكي از دغدغه هاي مهم هر سازمان كيفيت زندگي كاري كاركنان آن است. امروزه در مديريت معاصر، مفهوم كيفيت زندگي كاري به موضوع اجتماعي عمده اي در سراسر دنيا مبدل شده است در حالي كه در دهه هاي گذشته فقط بر زندگي شخصي (غير كاري) تاكيد مي شد. كيفيت زندگي كاري عبارت است از فراهم نمودن فرصت هاي سازمان يافته براي افراد و مديران، سرپرستان و كاركنان عملياتي در محيط كار به منظور آن كه در يك فرايند متقابل جديدي مشكل گشايي به سوي يك روش معتبر كاري و يك سازمان كاري موثرتر، فعالانه درگير شوند. فرايندي كه منابع حاصل از آن به طور مساوي و به بهترين وجه هم عايد كاركنان و هم نصيب كارفرمايان خواهد شد (بنيس و همكاران، 1987). كيفيت زندگي كاري به سطح يا ميزان رضايت، انگيزش، درگيري سودمند، تعهد و به كارگيري تجارب افراد در محيز كار اشاره دارد. كيفيت زندگي كاري يكي از شاخص هاي مهم زندگي كاري است كه نشان مي دهد افراد تا چه ميزان قادر هستند نيازهاي شخصي مهم (مثل نياز به استقلال) خود را هنگام كار در سازمان، برآورده سازند. يافته هاي مطالعاتي نشان مي دهد كه اجراي برنامه هاي كيفيت زندگي كاري موجب كاهش ميزان شكايت كاركنان، كاهش نرخ غيبت از كار، كاهش ميزان اعمال مقررات انضباطي، افزايش نگرش مثبت كاركنان و افزايش مشاركت آنان در برنامه هاي نظام پيشنهادها بوده است. از طرف ديگر، برآورده كردن نيازهاي كاركنان به بهسازي و كارآيي بلند مدت سازمان نيز منجر خواهد شد (كمال زاده و همكاران، 1392). همچنين صاحبان مشاغل مختلف مدتهاست دريافته اند كه صلاحيت ها و قابليت هاي مرتبط با هوش هيجاني در كار حياتي و بسيار با اهميت هستند. پژوهش هاي مختلف نشان داده است افرادي كه به ويژه در مديريت و اداره عواطف و هيجانات خود و ديگران عملكرد خوبي دارند از حمايت اجتماعي و احساس رضايت مندي بيشتري برخوردارند. فهرست به دست آمده از سوي قابليت هاي عاطفي و اجتماعي از قبيل سازگاري در مواجهه با مشكلات، خود مديريتي، اعتماد به نفس، انگيزش در كار و فعاليت در جهت دستيابي به اهداف، اثربخشي بين فردي و گروهي، مهارت در مذاكره و حل اختلاف و پتانسيل و ظرفيت رهبري تحت الشعاع قرار گرفته بود (اسدي و همكاران، 1385). 2- روش شناسي با توجه به اهداف تعيين شده، روش تحقيق، از نوع توصيفي- پيمايشي بود كه به شكل ميداني انجام شد. جامعه آماري اين تحقيق، تمامي دبيران تربيت بدني شهر شيراز (546 نفر) تشكيل مي دهند كه 225 نفر بر اساس جدول كرجسي و مورگان به صورت تصادفي ساده و به قيد قرعه به عنوان نمونه تحقيق انتخاب شدند. به منظور جمع آوري داده ها در اين پژوهش، از روش هاي كتابخانه اي و شيوه هاي ميداني استفاده شد. ابزار گردآوري داده ها شامل پرسش نامه هاي مشخصات و اطلاعات فردي (محقق ساخته)، پرسش نامه هوش هيجاني اچ ويزينگر و پرسش نامه كيفيت زندگي كاري والتون بود. در اين پژوهش به منظور تجزيه ‌و تحليل داده‌ها علاوه بر استفاده از شاخص‌هاي آماري چون فراواني، درصد، ميانگين و انحراف معيار از روش‌هاي آماري استنباطي آزمون تي تك نمونه اي و روش مدل سازي معادلات ساختاري با كمك نرم افزارهاي SPSS و PLS استفاده شد. ضمنا سطح α براي تمام آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. 3- نتايج يا يافته ها نتايج حاصل از اين تحقيق نشان داد كه وضعيت هوش هيجاني و كيفيت زندگي كاري در دبيران تربيت بدني شهر شيراز مطلوب بود. نتايج حاصل از شاخص هاي برازش مدل، بيانگر برازش مناسب مدل مي باشد. همچنين نتايج حاصل از اين تحقيق بيانگر وجود تأثير معنادار و مثبت هوش هيجاني بر كيفيت زندگي كاري در دبيران تربيت بدني شهر شيراز مي باشد و مي‌توان گفت هوش هيجاني بر كيفيت زندگي كاري در دبيران تربيت بدني شهر شيراز نقش مثبت و معناداري دارد. 4- بحث و نتيجه گيري نتايج به دست آمده از اين تحقيق نشان داد كه هوش هيجاني بر كيفيت زندگي كاري در دبيران تربيت بدني شهر شيراز تاثير مثبت و معناداري دارد. بدين معني كه هر چه ميزان هوش هيجاني افراد بالاتر باشد، ميزان كيفيت زندگي كاري آنها بهتر و بالاتر خواهد بود. به عبارت ديگر، افزايش ميزان هوش هيجاني مي تواند باعث افزايش كيفيت زندگي كاري افراد شود. يافته هاي اين تحقيق با يافته هاي تحقيقات دانايي فر و همكاران (1395)، عبدالهي و پورموذن (1392)، سبك رو و همكاران (1389)، حقيقت جو و همكاران (1387)، نيرويي (1382)، لاو و همكاران (2008)، توماس ساي و همكاران (2006) مطابقت دارد. بارسيد (2000) در مطالعه اي كه راجع به شناخت هيجاني انجام داد، دريافت كه گسترش هيجانات مثبت در داخل گروه ها، همكاري و مشاركت اعضاي گروه را تسهيل كرده، تعارض را كاهش داده و ميزان كارآيي اعضاي گروه را بهبود مي بخشد. هوش هيجاني به عنوان يك عامل واسطه اي و سازمان دهنده مي تواند موجب بهبود عملكرد گروه شود، زيرا براي گروه اين امكان را فراهم مي آورد كه به طور سريع و موثر به شكل هماهنگ درآيد. تاثير و ارتباط هوش هيجاني با كيفيت زندگي كاري را به دو صورت مي توان تبيين كرد: زماني كه كاركنان به احساسات خود آگاهي كامل داشته باشند، اعتماد به نفس بالايي داشته و بتوانند نقاط ضعف و قوت خود را شناسايي، كنترل و مديريت كنند، در اين صورت مي توانند در كارهاي خود فعال و مسئوليت پذير بوده و دركشان از محيط كار به گونه اي مي باشد كه آن را يك فرصت مناسب براي رشد و پيشرفت بدانند، مي توانند بين شرايط كاري و فضاي كلي زندگي خود تعادل مناسبي برقرار نموده و همچنين مي توانند قابليت هاي انساني نظير استقلال و خود كنترلي خود را توسعه دهند. از جهت ديگر مهارتهاي اجتماعي بالا كه كاركنان را در شفاف سازي ارتباطات، درك تفاوتها و همدلي با ديگران ياري مي كند، مي تواند به درك كاركنان از يكپارچگي و انسجام در سازمان، حس اجتماعي شدن، همچنين به ادراك كاركنان نسبت به مسئوليت هاي اجتماعي كار كمك فراواني كند. كه بر اين اساس، كاركنان، كار در سازمان را يك نوع مسئوليت اجتماعي به حساب آورده و يك نوع ارزش تلقي مي كنند كه در نهايت موجب عزت نفس آنها مي شود. 5- نتيجه گيري طبق نتايج به دست آمده از اين تحقيق و وضعيت مناسب هوش هيجاني و همچنين كيفيت زندگي كاري دبيران تربيت بدني شهر شيراز، مي توان ادعا نمود كه هوش هيجاني تاثير مثبت و معني داري بر كيفيت زندگي كاري افراد نمونه مورد نظر داشته است