شماره ركورد كنفرانس :
3830
عنوان مقاله :
مقايسه اثر يك دوره تمرينات اصلاحي آكادمي پزشكي ورزشي و نوروماسكولار بر ويژگيهاي عملكردي ورزشكاران مبتلا به بي ثباتي مزمن يك طرفه مچ پا
پديدآورندگان :
حسنوندي پور مينا hasanvandipur@gmail.com كارشناس ارشد آسيب شناسي و حركات اصلاحي،آموزش و پرورش شهرستان خرم آباد ؛ , محمدي آزاد azad_mohammadi89@yahoo.com دكتراي تخصصي آسيب شناسي ورزشي و حركات اصلاحي، دانشگاه پيام نور، مركز خوي؛
تعداد صفحه :
2
كليدواژه :
تمرينات اصلاحي , نوروماسكولار , بي ثباتي مزمن , مچ پا
سال انتشار :
1396
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي كاربرد علوم ورزشي در سلامت
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
مقدمه مفصل مچ پا به عنوان يكي از آسيب¬پذيرترين مفاصل بدن شناخته شده است. اسپرين مچ 12 تا 20 درصد از كل آسيب¬هاي ورزشي را تشكيل مي¬دهد (Gutierrez; 2010) كه در نتيجه آسيب به گيرنده¬هاي حسي حركتي و كاهش پايداري و تعادل و نيز خطر بروز آسيب مجدد آن در افراد فعال بيش از 80 درصد مي¬باشد (Lida; 2010). هدف از مطالعه حاضر مقايسه اثر يك دوره تمرينات اصلاحي آكادمي پزشكي ورزشي و نوروماسكولار بر ويژگي¬هاي عملكردي ورزشكاران مبتلا به بي ثباتي مزمن يك طرفه مچ پا بود. روش شناسي تحقيق حاضر از نوع مطالعات نيمه تجربي بود كه در آن 36 ورزشكار مبتلا به بي¬ثباتي مچ پا با توجه به ملاك هاي تحقيق به¬طور تصادفي در سه گروه 12 نفره تمرينات اصلاحي آكادمي پزشكي ورزشي آمريكا (NASM) [ميانگين±انحراف استاندارد سني 39/2±5/21 سال، قد 85/5±41/177 سانتي¬متر، وزن 33/8±33/69 كيلوگرم]، تمرينات نوروماسكولار [ميانگين±انحراف استاندارد سني 86/1±25/22 سال، قد 98/2±25/178 سانتي¬متر، وزن 84/8±58/71 كيلوگرم] و گروه كنترل [ميانگين±انحراف استاندارد سني 88/1±91/20 سال، قد 31/3±08/180 سانتي¬متر، وزن 84/8±58/71 كيلوگرم] قرار گرفتند. گروه¬هاي تمريني 24 جلسه تمرينات تحت نظارت را طي هشت هفته انجام دادند. مقادير ويژگي¬هاي عملكردي (آزمون¬هاي عملكردي جهش جانبي، جهش هشت لاتين، جهش سه¬گانه تك پا)، پيش و پس از هشت هفته مداخلۀ تمريني در هر سه گروه ارزيابي شدند. براي ارزيابي ويژگي¬هاي عملكردي آزمودني¬ها از آزمون جهش جانبي (Side-to-Side Hop Test)، آزمون جهش هشت لاتين (Figure-eight Hop Test)، آزمون جهش سه¬گانه تك پا (Triple Hop Test) استفاده شد. سپس گروه تجربي NASM تمرينات خود را به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا كردند. اين پروتكل شامل چهار مرحله تكنيك¬هاي مهاري، كششي، فعال¬سازي و انسجام بود (Clark; 2010). آزمودني¬هاي گروه تجربي تمرينات نوروماسكولار نيز برنامۀ تمريني تمرينات عصبي-عضلاني پيشروندة برگرفته از برنامۀ تمريني كلارك را به مدت هشت هفته (سه جلسه در هر هفته) انجام دادند (Clark; 2010). براي بررسي ميزان تغييرات درون¬گروهي گروه¬هاي تحقيق از آزمون t وابسته استفاده شد. همچنين جهت بررسي تفاوت بين¬گروهي در پيش¬آزمون و از آزمون تحليل كواريانس استفاده شد و در صورت مشاهدۀ تفاوت معنادار بين گروه¬ها، از آزمون تعقيبي توكي جهت مقايسۀ دو به¬دوي ميانگين گروه¬ها استفاده گرديد. تجزيه و تحليل داده¬ها با استفاده از نرم¬افزار SPSS (نسخه 22) و در سطح آلفاي كوچك¬تر و برابر 05/0 انجام شد. 3- نتايج يا يافته ها جدول 1: مقادير ويژگي¬هاي عملكردي در پيش¬آزمون و پس¬آزمون گروه¬هاي تحقيق * سطح معني‌داري 05/0P≤ يافته¬ها نشان داد كه بعد از اجراي پروتكل تمريني، تفاوت معني¬داري در ميزان تغييرات درون¬گروهي مقياس¬هاي ويژگي¬هاي عملكردي در گروه تمرين NASM [جهش جانبي (001/0=P)، جهش هشت لاتين (001/0=P)، جهش سه¬گانه تك¬پا (001/0=P)]؛ و گروه تمرين نوروماسكولار [جهش جانبي (001/0=P)، جهش هشت لاتين (001/0=P)] وجود داشت. در بررسي ميزان تغييرت بين¬گروهي نتايج آزمون كواريانس نشان داد كه هيچگونه تفاوت معني¬داري بين ميزان اثر تمرينات NASM و نوروماسكولار بر متغيرهاي وابسته مطالعه وجود ندارد [جهش جانبي (421/0=P)، جهش هشت لاتين (892/0=P)، جهش سه گانه تك پا (84/0=P)] و هر دو روش به يك ميزان بر فاكتورهاي عملكردي اثر دارند. بحث نتايج به دست آمده از اين مطالعه نشان داد يك دوره تمرينات NASM و نوروماسكولار سبب بهبود ويژگي¬هاي عملكردي افراد مبتلا به آسيب مزمن مچ¬پا، شد و هر دو روش به يك ميزان اثر معني داري بر فاكتور عملكرد ورزشكاران مبتلا به آسيب مچ پا دارد. احتمالاً تمرينات NASM (بخش تكنيك فعال¬سازي) و نوروماسكولار (عصبي-عضلاني و ثبات مركزي) سبب بهبود قدرت عضلات چهارسر و همسترينگ در افراد شده و در نهايت سبب افزايش نمرات جهش تك¬پا، جهش جانبي و جهش هشت لاتين شده است. مي¬توان بيان كرد تمرينات استفاده شده در گروه NASM، در مطالعۀ حاضر، احتمالاً سبب افزايش قدرت عضلات ناحيه مچ پا شده است و با توجه به اينكه كاهش قدرت عضلاني يكي از عوامل مهم در ايجاد پيچ¬خوردگي مچ پا مي¬باشد (Clark; 2010)، سبب بهبود قدرت عضلاني و در نهايت بهبود ويژگي¬هاي عملكردي و افزايش نمرات جهش سه¬گانه در اين افراد شده است. همچنين افزايش هماهنگي عصبي-عضلاني و همچنين افزايش زمان عكس¬العمل در عضلات درگير در اثر انجام پروتكل تمريني نروماسكولار (Gutierrez 2010)، احتمالاً مي¬توانند باعث كاهش ركورد آزمودني¬ها (پيشرفت) در آزمون¬هاي عملكردي بعد از پروتكل تمريني شده باشند. 5- نتيجه گيري از نتايج پژوهش مي¬توان اينگونه استنباط كرد كه انجام هشت هفته تمرينات اصلاحي NASM و نوروماسكولار (عصبي-عضلاني و ثبات مركزي) سبب بهبود ويژگي¬هاي عملكردي افراد مبتلا به بي¬ثباتي مزمن مچ پا مي¬شود و هر دو روش تمريني به يك ميزان سبب بهبود عملكرد حركتي در ورزشكاران مبتلا به بي¬ثباتي مزمن عملكردي مي¬گردد. در نهايت مي¬توان ذكر كرد كه تصميم-گيري قطعي در مورد رد و يا پذيرش تمرينات پروكسيمال در بازتواني آسيب¬هاي ورزشي با اكتفا به پژوهش¬هاي محدود ميسر نيست و نياز به تحقيقات بيشتري در اين زمينه دارد و همچنين انجام تحقيقات بيشتر در جهت بررسي تأثير پايداري اين برنامه در بازتواني و پيشگيري از آسيب مجدد نياز مي¬باشد.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت