شماره ركورد كنفرانس :
3832
عنوان مقاله :
اصطلاحشناسي سازه در ادبياتِ معماري
پديدآورندگان :
نبي ميبدي مسعود استاديار، دانشكدهي هنر و معماري، دانشگاه يزد، يزد , نوراني سعدالدين محمد دانشجوي ارشد معماري، دانشكدهي هنر و معماري، دانشگاه يزد، يزد
كليدواژه :
سازه , استراكچر , معماري , اصطلاحشناسي
عنوان كنفرانس :
اولين كنفرانس ملي تحقيقات بنيادين در عمران، معماري و شهرسازي
چكيده فارسي :
يكي از عوامل جدايي و ناهماهنگي سازه و معماري، فقدان ادبيات مشترك ميان معماران و مهندسين و ابهام در مفاهيم مورد استفاده است. به منظور درك رابطهي ميان سازه و معماري، لازم است مفهوم سازه را مورد بازنگري قرار دهيم. در اين پژوهش براي رسيدن به پاسخ اين پرسش كه چه مولفههايي بر مفهوم سازه در معماري دلالت دارند، ابتدا تعاريف و كاربردهاي سازه و معادل انگليسي آن، يعني استراكچر، مورد بررسي قرار گرفت. در اين بخش مشخص شد واژهي سازه، كه معادل واژهي استراكچر در نظر گرفته شده، در زبان فارسي كاربرد چنداني نداشته؛ اما همواره ميتواند مفاهيم ساز و هماهنگي (در ارتباط با موسيقي) و مفهوم ساختن را به ذهن بياورد. سپس با بررسي كاربردهاي واژهي استراكچر در تاريخ معماري مشخص شد اين واژه به صورت دو استعاره از حوزهي زيستشناسي در قرن نوزدهم و زبانشناسي در قرن بيستم، وارد ادبيات معماري شده. اين دو استعاره به لحاظ اهميت مفهومِ عملكرد (فانكشن) با يكديگر در تضاد هستند. در زبان فارسي، بيشتر واژهي سازه به عنوان معادل استعارهي زيستشناسي استراكچر استفاده شده و مفهومي واقعيتر و مشهودتر است؛ از واژهي ساختار نيز به عنوان معادل استعارهي زبانشناسي استراكچر استفاده شده كه مفهومي انتزاعيتر و نامرئيتر را نمايندگي ميكند. مرز واژههاي ساختار و سازه ممكن است گاهي كمرنگ شود. مولفههاي تاثيرگذار بر مفهوم سازه، مفاهيم عملكرد (فانكشن)، زندگي (حيات)، سازماندهي، سلسلهمراتب، ارتباط متقابل اجزا، ساختوساز (كانستراكشن) و تاثيرگذاري بر فُرم هستند كه مولفههاي هر يك از اين مفاهيم در ارتباط با مفهوم سازه، ميتواند در ادامه موضوع پژوهش قرار گيرند.