تلاقي مؤلفههاي رئاليسم جادويي و رئاليسم » عقرب روي پلههاي راهآهن انديمشك « در داستان

ادبيات پايداري در شناسايي دوران جنگ تحميلي ايران و عراق و انتقال آن به نسلهاي بعد نقش بسزايي دارد.در اين زمينه اغلب نويسندگان از زاوية مقدسگرايانه جنگ را دستمايه داستانهاي خود قرار دادهاند؛ اما در اين بين، دغدغه فكري برخي از نويسندگان خارج شدن از اين ديدي تك بعدي بوده و از زاويهاي عقرب « متفاوت به شخصيتهاي ضدقهرمان در ادبيات جنگ پرداختهاند. اين نوشتار به بررسي داستان كوتاه نوشته حسين مرتضائيان آبكنار در حوزة »! از اين قطار خون ميچكه قربان « يا » روي پلههاي راهآهن انديمشك جنگ ايران و عراق ميپردازد. نگارندگان اين مقاله سعي دارند تا با بيان مؤلفههاي رئاليسم، رئاليسم جادويي و تلاقي اين مؤلفهها با يكديگر، با توجه به متن داستان مورد نظر، به اين نتيجه دست يابند كه اين داستان از كدام مكتب ادبي پيروي كرده است و آيا طبق گفتة نويسندة كتاب، تمام صحنههاي آن واقعي است؟ اگر جواب مثبت است پس رئاليسم جادويي چه جايگاهي در اين كتاب دارد؟ و در انتها اين مقاله مدعي است اين كتاب با توجه به داشتن مؤلفههاي رئاليسم جادويي از نوع داستان مدرن محسوب ميشود. شايان ذكر است از آنجا كه در داستانهاي ادبيات پايداري مؤلفههاي رئاليسم جادويي كمتر ديده ميشود اين كتاب شايستة بحث و پژوهش دانسته شده است.