شماره ركورد كنفرانس :
3836
عنوان مقاله :
بررسي ساختار روايت دوبط وباخه ازكتاب كليله ودمنه برپايه نظريه گريماس
پديدآورندگان :
رحماندوست جواد Rahmandoust57@gmail.com دانشجوي دكتراي زبان وادبيات فارسي،دانشگاه بيرجند
كليدواژه :
نظام گفتماني , كنش , گريماس , بط وباخه.
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش ملي پژوهش هاي زبان و ادبيات فارسي
چكيده فارسي :
نشانه – معناشناسي يكي از ابزارهاي علميِ تحليل نظام هاي گفتماني است كه سازوكارهاي شكل گيري وتوليد معنا در متون را بررسي ومطالعه مي¬كند. معناشناسيِ امروز، حوزه¬هايي فراتر از نشانه¬شناسي كلاسيك وساخت¬گرا را دربرمي¬گيرد. شناخت متون ادبي، ديگر مبتني بر تحليل مكانيكي و شناخت فرستنده وگيرنده نيست، بلكه شناخت سير توليد متن تا انتقال و دريافت، مهم است واين همان هدفي است كه گريماس نظريه خود را بر اساس آن بنا نهاده است. او با انتشار كتاب ساختار معنايي با بهره¬گيري از نظريه¬هاي زبان¬شناساني چون دوسوسور وياكوبسن، الگوي كنشي خود را در بررسي انواع روايت¬ها مطرح كرد و درصدد است كه با تكيه بر نظريات زبان¬شناسي، داستان را به عنوان يك ساختار معناشناسي قابل مقايسه با نحو جمله مورد بررسي قرار دهد. در نظريۀ گريماس، در پي شناخت مراحل توليد تا دريافت معنا، ژرف¬ساخت روايت در قالب فرايندها والگوهاي گفتماني مورد تجزيه و تحليل قرار مي¬گيرد. در اين پژوهش با روش توصيفي – تحليلي به بررسي وتحليل ويژگي¬هاي نشانه معناشناسي و راهكارهاي توليد معنا در روايت بط وباخه از كتاب كليله و دمنه بر پايه نظريۀ معناشناسانه گريماس پرداخته¬ايم با اين هدف كه مشخص نماييم نظريۀ گريماس كه به باور او جهان¬شمول وقابل انعطاف با ساير متون است، تا چه اندازه با ساختار روايت بط وباخه مطابقت دارد. نتيجۀ پژوهش نشان¬دهندۀ هم¬خواني اين نظريه با متن روايي دوبط و باخه است. الگويي كه مي¬تواند در ديگر حكايات كليله ودمنه نيز مورد بررسي و پژوهش قرار گيرد.