شماره ركورد كنفرانس :
3849
عنوان مقاله :
ارزيابي انتقادي بروندادهاي علمي جامعهشناسي علم در ايران
پديدآورندگان :
صفيخاني ثمره دانشگاه الزهرا، تهران , اسلامي روحاله دانشگاه شهيد بهشتي، تهران
كليدواژه :
جامعه شناسي علم , سنجش علم , برونداد علمي , ارزيابي انتقادي , ارزشيابي.
عنوان كنفرانس :
همايش ملي سنجش علم : ارزشيابي و آسيب شناسي
چكيده فارسي :
جامعه شناسي علم در ايران، علم به نسبت جديدي است كه وضعيّت علم در ايران را مورد تأمّل جامعه شناختي قرار مي دهد. در اين مقاله بروندادهاي علمي اين علم به طور خاص و بروندادهاي علم پژوهي هاي صورت گرفته در ايران به طور عام مورد بررسي و ارزيابي انتقادي قرار گرفته است. براي تحقّق اين هدف ابتدا سابقه مفهومي علم پژوهي و نسبت آن با جامعه شناسي علم در معناي كلاسيك و جامعه شناسي شناخت علمي در معناي جديد توضيح داده مي شود و از خلال اين توضيح تلاش مي شود تا انواع مطالعات در جامعه شناسي شناخت علمي بر دو مبناي رويكردي كه نسبت به مطالعه علم دارند و مقوله اي كه در رويكرد خود مورد تأكيد قرار مي دهند از يكديگر متمايز شود. در ادامه و با در اختيار داشتن اين طبقه بندي، به كتاب هايي كه در حوزه علم پژوهي ايران به طور عام و جامعه شناسي شناخت علمي در ايران به طور خاص قرار مي گيرند، مراجعه شد. اين كتاب ها در چهار دوره مورد بررسي و سنجش قرار مي گيرند: الف. 1357-1377، ب. 1378-1382، ج. 1383-1387 و د. 1388-1392. بررسي مجموع 60 عنوان كتاب منتشر شده در فاصله سال هاي 1357 تا 1392 نشان مي دهد كه 28 عنوان كتاب در سنجش علم داراي رويكرد دروني بوده اند، بدين معنا كه با در نظر گرفتن علم به عنوان يك نهاد مستقل، به ارزيابي بروندادهاي آن در اشكال مختلف، مناسبات فردي در اين نهاد (سطح ميانه) و مناسبات نهادي آن (سطح كلان) پرداخته اند. در عين حال، 28 عنوان كتاب نيز در همين بازه زماني با اتخاذ رويكردي بيروني، علم را در ارتباط با ديگر نهادهاي جامعه مورد ارزيابي قرار داده اند. 4 عنوان كتاب نيز در ارزيابي خود از وضعيّت علم در ايران، هر دو رويكرد بيروني و دروني را به كار گرفته اند. بررسي كتاب ها نشان مي دهد كه غالب علم پژوهي هايي كه به سنجش كمّي شاخص هاي توليد علم در ايران پرداخته اند، با هدف بررسي روند «توليد علم» در رشته هاي دانشگاهي مختلف انجام شده اند تا از اين طريق روند افزايشي اين توليدات را به ويژه در علوم طبيعي نشان دهند. از طرف ديگر، كتاب هايي كه با رويكرد بيروني علم را مورد سنجش قرار داده اند، در پي يافتن پاسخي براي «وضعيت آسيب شناختي علم در ايران» بوده اند و اغلب آن را در شرايط اجتماعي ـ فرهنگي ايران يافته اند. علاوه بر اين، ارزيابي انتقادي نشان مي دهد كه تمام مطالعات علم پژوهيِ ايران در پارادايم «عقب-ماندگي» نوشته شده اند. وجه مشخّصه اين پارادايم، اذعان به فاصله ميان وضع موجود و وضع مطلوب است. براي نيمي از اين مطالعات كه رويكرد فيزيكي به علم دارند، اين عقب ماندگي قابل جبران، جبران شده يا در حال جبران ارزيابي مي شود و عمده ترين استناد آنها به شاخص هاي كمّي توليد علم در ايران است و براي نيمي ديگر كه رويكردي شناختي به علم دارند، اين فاصله به واسطه موانع عمده اجتماعي ـ فرهنگي ايجاد شده است كه براي جبران اين فاصله ابتدا بايستي اين عوامل را شناخت و سپس براي رفع آنها تلاش كرد.