شماره ركورد كنفرانس :
3882
عنوان مقاله :
اثر يك پروتكل تمرين اينتروال مقاومتي بر سطوح استراحتي ايمونوگلويولين بزاقي A در دختران فعال
پديدآورندگان :
عسگرزاده سهيلا كارشناس ارشد تربيت بدني , علي كايي زهرا Zahra_alikaei61@yahoo.com هيات علمي دانشكده سما واحد ورامين؛
كليدواژه :
ايمونوگلوبولين بزاقي A , تمرين اينتروال مقاومتي , دختران فعال
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش بين المللي تربيت بدني و علوم ورزشي
چكيده فارسي :
مقدمه: دستگاه ايمني مخاطي بزرگترين جزء ايمني در بدن است كه نه تنها از روده در برابر عفونت ها دفاع مي كند ، بلكه نقش مشابهي در دستگاه تنفسي،دهان،چشم ها و مجراي تناسلي دارد. كه نياز به ايمني سيستميك را كاهش مي دهد. پاسخ هاي ايمني هومورال در سطوح مخاطي از طريق آنتي بادي ها از كلاس IgA (ايمونوگلوبين A)اعمال مي شود. اين آنتي بادي از اتصال و تكثير بعضي از ويروس ها و باكتري ها جلوگيري كرده و در نتيجه جلوي ورود آن ها به داخل بدن را مي گيرد. شواهد همه گيري شناسي اخير بر روي ورزشكاران نشان مي دهد كه ورزش بر روي قدرت ايمني در برابر عفونت ها ، آثار دو گانه اي دارد. بدين صورت كه دوره هاي طولاني مدت و شديد ورزشي، آمادگي ابتلا به بيماري هاي عفوني را افزايش و تمرين هاي متوسط و منظم آن را كاهش مي دهد. كه يكي از مهم ترين مكانيسم هاي پيشنهادي كاهش ايمونوگلوبولين A ترشحي مي باشد. مطالعه اثرات 3 دوره تمرين مقاومتي شديد بر پاسخ sIgA (ايمونوگلوبولين A بزاقي) در وزنه برداران نخبه مرد ، نشان داد كه تمرين مقاومتي شديد و طولاني مدت اثرات تجمعي بر پاسخ sIgA وجود داشت(1).انجام تمرين مقاومتي به مدت 60 دقيقه و تمرين استقامتي متوسط به مدت نه ماه باعث افزايش غلظت و ترشح sIgA در افراد بزرگسال مي شود(2). همچنين تحليل اثر 19 هفته تمرين ورزشي بر عملكرد جسماني و IgA در كهنسالان نشان داد كه سطوح IgA بزاقي افزايش يافت و بهبود عملكرد جسماني حاصل شد(3).
روش شناسي: جامعه آماري اين تحقيق را 22 نفر از دختران دانشجوي رشته تربيت بدني دانشگاه هاي تهران بودند.كه به طور تصادفي به گروه اينتروال ( 14 نفر) و يك گروه كنترل (8 نفر) تقسيم شدند. از گروه تمريني قبل، بلافاصله بعد و دو ساعت بعد از يك جلسه فعاليت مقاومتي با 20% يك تكرار بيشينه ، و از گروه كنترل بدون تمرين نمونه بزاقي اخذ گرديد. سپس آزمودني ها به مدت 8 هفته، برنامه تمريني خود را بصورت فزاينده انجام دادند. بعد از اتمام 8 هفته تمرين، جلسه آخر فعاليت مقاومتي درست به مانند روز اول و نمونه گيري بزاقي انجام شد. از گروه كنترل بدون تمرين نمونه گيري بعمل آمد. ايمونوگلوبولين بزاقيA براي هر نمونه با روش الايزا و با استفاده از كيت demeditec ساخت كشور آلمان با ميزان حساسيت 014/0 نانو گرم بر ميلي ليتر و با استفاده از دستگاه الايزاريدر ساخت كشور چين اندازهگيري شد. از آزمون كلموگرف اسميرونف براي بررسي داده ها استفاده گرديد. از تحليل واريانس مكرر با عامل بين گروهي و در صورت معناداري از آزمون تعقيبي بن فروني استفاده خواهد شد. سطح معناداري P 0.05 در نظر گرفته شد.
نتايج: دادههاي استراحتي sIgA به ترتيب قبل و بعد از دوره 8 هفتهاي براي گروه تمرين 8/15±83/50 و 3/14±23/66 نانو بر ميلي ليتر، براي گروه كنترل 2/11±86/55 و 8/4±39/58 نانو بر ميلي ليتر ميباشند.كه تفاوت معناداري را در قبل و بعد از تمرينات نشان داد(P=0.034).
بحث و نتيجه گيري: بر اساس يافته هاي حاضر، چنين نتيجه گيري مي شود كه 8 هفته تمرين اينتروال مقاومتي باعث افزايش معناداري در سطوح استراحتي ايمونوگلوبولين بزاقي A مي شود. و اين به اين معني است كه آزمون شونده ها چون به صورت حرفه اي ورزش نمي كردند، يك عدم وجود سازگاري فيزيولوژيك معنادار در بدن زنان فعال با اين پروتكل تمريني مي باشد.