شماره ركورد كنفرانس :
3882
عنوان مقاله :
ارتباط بين ساختار پا و كنترل وضعيت بدن با و بدون ورودي هاي حسي
پديدآورندگان :
يلفاني علي ali_yalfani@ yahoo.com دانشگاه بوعلي سينا , اميني سميرمي الهام دانشگاه بوعلي سينا , رئيسي زهرا دانشگاه بوعلي سينا
كليدواژه :
ساختار پا , اطلاعات مركز فشار , ورودي هاي حسي
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش بين المللي تربيت بدني و علوم ورزشي
چكيده فارسي :
مقدمه: بررسي دقيق ساختار ناهنجار پا در توسعهي آسيب بهمنظور پيشگيري و درمان حائز اهميت است. توانايي حفظ وضعيت بدني در پيشگيري از بسياري از آسيب هاي ورزشي مرتبط با تعادل افراد داراي اهميت است. وروديهاي حسي حاصل ادغام اطلاعات بينايي، دهليزي و حس عمقي است(1). از آنجاييكه در بسياري از شرايط ورزش و مسابقه وضعيت بينايي و حس عمقي تحت چالش قرار مي گيرد و يكي از روشها جهت پي بردن به كيفيت حس عمقي، سنجش وضعيت بدني است، لذا ما در اين مطالعه به بررسي وضعيت بدني در افراد داراي كف پاي صاف، گود و انگشت شست كج، تحت چالش هاي حسي مي پردازيم.
روششناسي: 48 دانشجوي دختر با ميانگين سن 64/2±11/24 سال، قد 92/5±53/158 سانتيمتر و وزن 94/7±79/55 كيلوگرم با انتخاب در دسترس و هدفمند، نمونهي آماري را تشكيل دادند. اطلاعات مركز فشار با استفاده از دستگاه FDM-S Foot Pressing force، تحت چالش بينايي در ايستادن جفت پا و تك پا اندازهگيري شد. تجزيهوتحليل آماري با آزمون آنواي يكراهه در سطح معنيداري 05/0 با استفاده از نرمافزار SPSS ، نسخهي 20 انجام شد.
نتايج: نتايج اين مطالعه نشان داد كه گروه با ساختار پاي گود و انگشت شست كج بيشترين اختلاف را در فاكتورهاي كنترل وضعيت بدني از گروه نرمال داشتند(05/0 p). گروه داراي پاي صاف نيز اگرچه در شرايط ايستادن تحت چالش كمتر، اختلاف معنيداري از گروه نرمال نداشت(05/0 p)، ولي در شرايط ايستادن تحت چالش بيشتر ضعف و اختلاف خود از گروه نرمال را نشان داد(05/0 p)..
بحث و نتيجهگيري: افزايش محدوده و سرعت گردش مركز فشار در افراد با پاي گود ممكن است به دليل ناحيهي تماس كمتر بين سطح كف پا و صفحهي نيرو و محدوديتهاي دامنهي حركتي مفصل سابتالار و ميدتارسال، در مقايسه با افراد با ساختار پاي نرمال و يا افراد داراي كف پاي صاف باشد(2). درارتباط با كف پاي صاف به نظر ميرسد اين تغييرات در فعاليت عضلات و سيستم عصبي مشاركتكننده بهمرورزمان باعث سازگاري ساختار كف پاي صاف براي حفظ بهتر ساختار پاسچر در شرايط تحت چالش كمتر مي گردد، اما اختلافات مشخص تراين افراد از گروه نرمال تحت چالش بيشتر، احتمالا به دليل استفادهي روزمره بيشتر از مساحت كف پا كه منجر به ضعف و عدم كارايي سيستم عضلاني و استراتژي مچ پا باشد. به نظر ميرسد عملكرد ضعيفتر گروه داراي انگشت شست كج تحت چالش كمتر به ساختار و راستاي كفپايي آنها مربوط ميشود. با توجه به نتايج اين پژوهش پيشنهاد ميشود طبقهبندي نوع پا و ميزان دفورميتي در زمينه طراحي برنامههاي تمريني و توانبخشي ورزشي به طور جدي مورد توجه مربيان ورزشي و درمانگران قرار گيرد.