شماره ركورد كنفرانس :
3882
عنوان مقاله :
مقايسه تكنيكهاي مختلف MVIC براي نرمالسازي سيگنالهاي الكتروميوگرافي عضلات تنه در زنان سالم
پديدآورندگان :
اكبري پروانه دانشگاه بوعلي سينا , فرهپور نادر دانشگاه بوعلي سينا
كليدواژه :
واژههاي كليدي: نرمال سازي , الكتروميوگرافي , تكرارپذيري , MVIC
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش بين المللي تربيت بدني و علوم ورزشي
چكيده فارسي :
مقدمه:
الكتروميوگرافي سطحي يك روش غيرتهاجمي براي ارزيابي عملكرد عضلات است(1). براي مقايسه سيگنالهاي EMG، بايد بر مبناي يك سيگنال مرجع، نرمال سازي شوند. رايجترين روش نرمالسازي سيگنالهاي EMG روش MVIC ميباشد. در يك روش نرمال سازي مطلوب، مقياس مرجع بهتر است الف) بيشترين مقدار RMS، ب) تكرار پذيري (ICC) بالا ج) ضريب تغيير (CV) پايين داشته باشد. اين مطالعه با هدف مقايسه و ارزيابي شدت فعاليت عضلات، پايايي و تغييرپذيري در چند روش MVIC، براي نرمالسازي فعاليت عضله PSL3 و عضله مربع كمري اجرا شد.
ابزار و روش:
16 نفر از دانشجويان زن سالم (سن: 50/1 ± 37/24 سال ، قد: 11/6 ± 84/161 سانتيمتر، جرم: 43/7 ± 68/55 كيلوگرم) در اين مطالعه شركت كردند. فعاليت الكتريكي عضله اكستنسور كمري (PSL3) و مربع كمري در سمت راست با استفاده از دستگاه الكتروميوگرافيMA) 300-16) Motion Lab system ساخت كشور آمريكا ثبت گرديد. براي ثبت سيگنالهاي EMG از الكترودهاي دوقطبي سطحي با قطر يك سانتيمتر از جنس استيل ضد زنگ و فاصله مركز تا مركز 17 ميليمتر استفاده شد. سه تست MVIC، اكستنشن تنه و ران در وضعيت پرون، سورنسن اجرا شد. هر تست سه مرتبه تكرار شد. هر تكرار به مدت پنج ثانيه به طول انجاميد كه سه ثانيه مياني آن براي تجزيه تحليل در نظر گرفته شد. از تست آماري Repeated Measure با سطح معناداري 05/0 P استفاده گرديد.
يافتهها:
حداكثر مقادير RMS براي عضله PSL3 براي روشهاي اكستنشن ران در وضعيت پرون، سورنسن و اكستنشن تنه در وضعيت پرون 26/158، 39/192، 24/184 و براي عضله مربع كمري 65/86، 16/125، 10/97 ميباشد. مقادير CV براي عضله PSL3 به ترتيب 71/21، 80/32 و 32/29 و براي عضله مربع كمري03/36، 02/48، 94/59 بدست آمد. مقادير ICC براي عضله PSL3، به ترتيب 931/0، 862/0و 939/ 0 و براي عضله مربع كمري 872/0، 870/0 و 983/0 مشاهده شد.
بحث و نتيجهگيري:
در بررسي نتايج ICC، تمامي تستها از پايايي بالا و قابلقبولي برخوردار بودند (862/0 ≤ ICC)، اين نتايج با مطالعه نوركراس و همكاران همسو بود. در مطالعه آنها مقادير ICC در عضلات اندام تحتاني در دو حركت MVIC و SLS بررسي شده بود نيز پايايي بالا و قابلقبولي مشاهده شد (80% ICC)(2). در مطالعه حاضر، حداكثر شدت فعاليت براي عضله PSL و عضله مربعكمري در حركت سورنسن مشاهده شد. در تست اكستنشن ران در وضعيت پرون كمترين مقدار CV براي عضله PSL3 (71/21) و عضله مربع كمري (03/36) مشاهده شد. بيشترين مقدار ICC عضله PSL3 (939/0) و عضله مربع كمري (983/0) در تست اكستنشن تنه در وضعيت پرون مشاهده شد. نتايج نشان دادند، با تكيه حداكثر مقدار ICC، بيشينه بودن RMS و كمتر بودن مقدار CV ميتوان براي نرمال-سازي عضله PSL3 تست اكستنشن تنه در وضعيت پرون و براي عضله مربع كمري تست سورنسن را توصيه كرد.