ارائه يك مدل شبكه عصبي فازي ، جهت پيش بيني سلامت عمومي زنان با بررسي مولفه هاي تاثيرگذار انگيزه مشاركت ورزشي و فرهنگ بدن

ارائه يك مدل شبكه عصبي فازي ، جهت پيش بيني سلامت عمومي زنان با بررسي مولفه هاي تاثيرگذار انگيزه مشاركت ورزشي و فرهنگ بدن مرجان اميري مقدم1، بهرام قديمي2 1- دانشجوي دكترا، گروه جامعه شناسي ورزش, دانشكده علوم انساني و اجتماعي، واحد علوم تحقيقات، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران. 2- استاديار، گروه جامعه شناسي ورزش، دانشكده علوم انساني و اجتماعي، واحد علوم تحقيقات ، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، ايران. نويسنده مسئول: مرجان اميري مقدم Email: mahtab.mrjnmr@gmail.com ﻣﻘﺪﻣﻪ: ﺷﻨﺎﺧﺖ جامعه شناختي ﻋﻮاﻣﻞ بدني در سلامت عمومي بسيار ﻛﻤﻚ ﻛﻨﻨﺪه اﺳﺖ. ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف پيش ﺑﻴﻨـﻲ ﺳـﻼﻣﺖ ﻋﻤـﻮﻣﻲ ﺑﺮاﺳﺎس انگيزه مشاركت ورزشي و فرهنگ بدن انجام شد. ﺭﺷﺪ ﻓﻨﺎﻭﺭﻱ ﻫﺎﻱ ﺗﻐﺬﻳﻪ، ﺳﻼﻣﺖ ﻭ ﻭﺭﺯﺵ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻋﺎﻣﻠﻴﺖ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﮔﺮﺍﻳﻲ ﺷﺪﻳﺪ ﺑﺪﻥ، ﺑﺪﻧﻲ ﺷﺪﻥ در سلامت عمومي ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ ﻣﻬﻢ ﺩﺭ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ پزشكي ,ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ورزشي ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. روش اجرا:اين ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ از ﻧﻮع كاربردي بود. نمونه آماري تمامي زنان پرسنل شاغل درمعاونتهاي دانشگاه علوم پزشكي كرمان؛ شامل549 نفر بود. در اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از زاويه ديد بورديو، ،كوكرهام،فوكو،گيدنز و تئوري هاي فمينيسم؛ سلامت عمومي زنان به تصوير كشيده شد و ﺑﺮاي ﺟﻤﻊ آوري داده ﻫﺎ از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﻲ (GHQ-28) , پرسشنامه انگيزه مشاركت ورزشي(گيل و همكاران، 1983) و پرسشنامه فرهنگ بدن كه محقق ساخته بود و براي كسب اعتبار علمي از روش روايي محتوايي استفاده شد و چارچوب نظري فوق از طريق شبكه عصبي فازي در نرم افزار MATLAB طراحي شد. نتايج :با توجه به كيفي بودن سلامت عمومي، بكارگيري روش فازي نسبت به روش هاي ديگر به واقعيت نزديكتر است . در بخش فازي با استفاده از چارچوب نظري به ايجاد پايگاه قواعد فازي پرداخته، بدين ترتيب درجه و مقدار كمي سلامت عمومي بر اساس توابع عضويت فازي در شبكه عصبي محاسبه گرديد. بحث و ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﻴﺮي: با بهره گيري از سيستم استنباط عصبي – فازي تطبيقي (ANFIS) ؛ بين متغير هاي ورودي؛ انگيزه مشاركت ورزشي با شاخص هاي(موفقيت(پيشرفت)، گروه گرايي، آمادگي، تخليه انرژي، عوامل موقعيتي، بهبود مهارت، دوست يابي، تفريح و سرگرمي)و فرهنگ بدني با مولفه هاي (مديريت زيبايي بدن ، مديريت تناسب اندام، تصور بدني)و متغيرخروجي؛ سلامت عمومي با 4 مولفه(سلامت جسماني، اضطراب و اختلال خواب، اختلال درعملكرد اجتماعي و افسردگي)، رابطه اي برقرار نموده و با توجه به همبستگي بالا بين وروديهاي شبكه و خروجيهاي آن و نيز ميزان خطاي بدست آمده، مدل ANFIS مدلي بسيار مناسب براي پيش بيني سلامت عمومي تلقي ميشود و بهترين حالت مدل جهت ارتقا سلامت عمومي زمانيست كه فرهنگ بدن در حد متوسط باشد. واژه هاي كليدي: سلامت عمومي، انگيزه مشاركت ورزشي، فرهنگ بدن، زيبايي، تناسب، تصور بدني، زﻧﺎن ، سيستم استنباط عصبي- فازي تطبيقي منابع: 1. Giddens , A ., Modernity and dignity (community and personal identity in the modern era).trans. Movafqyan N. Tehran : Ney Publcation, 2003. p. 119. 2. Cockerham William C, et al., Health Lifestyles and Political Ideology in Belarus,Russia and Ukraine. J of Social Science amp; Medicine, 2006;62: pp.1809 -1799.