ناآگاهي مردم و سلطه جويي حاكميت موانع رشد و شكوفايي حقوق شهروندي

پويايي، رشد و بقاء در جامعه با وجود شهروندان آگاه يا به وسيله آگاهي شهروندان حاصل ميگردد و خود تضمين كننده آرامش و سلامت در جامعه است. هرچه آگاهي افراد جامعه نسبت به حقوق شهرونديشان بيشتر باشد به همان نسبت سطح زندگي آنها به لحاظ اجتماعي سياسي اقتصادي و فرهنگي بالا ميرود و البته اين امر دوسويه است يعني متقابلا در جامعه اي كه مردمانش احساس امنيت نميكنند و معضلات فردي و اجتماعي در جامعه رشد نموده،به همان نسبت حقوق شهروندي توسط مردم والبته حاكميت مورد غفلت قرار گرفته است.با ذكر اين نكته كه در جوامعي كه حقوق شهروندي نهادينه نشده باشد،رابطه مردم با حاكميت متزلزل ميگردد ،اين سوال مطرح ميشود كه چرا با توجه به اهميت موضوع،در برخي كشورها نهاد حاكميت از رشد و شكوفايي حقوق شهروندي هراس دارد؟ و راههاي رهايي از آن چيست؟ حس برتري و در پي آن كسب قدرت و بعضا انحصارطلبي و سلطه جويي ، با تاييد تجربيات بسيار در طول تاريخ همواره با بشريت و به طريق اولي با حكومت كنندگان بوده است لذا نتيجه اي كه حاصل ميگردد اين است كه ملاك نظر حاكميت در چنين كشورهايي سلطه كامل بر مردم،ذخائر و سرمايه هاي كشور است تا بدون هيچگونه پاسخگويي وبدون رقيب در اين ميدان به ناحق يكه تازي كنندو موفقيت آنها در اين مسير نيز يا با خودكامگي است يا بكارگيري حربه هاي قومي مذهبي كه خود ريشه درعدم آگاهي مردم دارد.ناآگاهي وپيامد آن عقب ماندگي فكري در تمام ابعاد سبب رشد مفسدين خصوصا در بدنه حاكميت ميگردد لذا تلاش محققين، كشورهاو سازمانهاي پيشرو در گسترش وشكوفايي حقوق شهروندي براي نجات بشريت از نظام سلطه وكمك به بالا بردن سطح زندگي مردم بسيار ارزشمند وتاثيرگذاراست.مقاله پژوهشي تحليلي حاضر به بررسي دلائل اتخاذ چنين رويكردي توسط حاكميت و راههاي رهايي از آن به طرق مختلف از جمله اشاعه آگاهي و آزادي اجتماعي،رشد فرهنگ شهروندي وراههاي رسيدن به جامعه مدني مي پردازد.