شماره ركورد كنفرانس :
3900
عنوان مقاله :
تعامل با ديگري بر اساس فلسفه يونان بستان
پديدآورندگان :
طاهر پور محمد شريف استاديار، گروه علوم تربيتي دانشگاه ملي ملاير
كليدواژه :
تعامل , ديگري , فلسفه يونان باستان
عنوان كنفرانس :
اولين دوره كنگره ملي حقوق شهروندي
چكيده فارسي :
بررسي تعامل با ديگري بر اساس فلسفه يونان باستان، هدف اصلي مقاله حاضر مي باشد و براي نيل به اين هدف، سه رويكرد قدرت طلبانه، اصلاحي اخلاق مدار و عزلت گرايانه در فلسفة سياسي و اجتماعي يونان باستان با روش توصيفي تحليلي مورد بررسي قرار گرفته است و با اتخاذ رويكرد اصلاحي اخلاق مدار، به عنوان رويكرد مطلوب، مؤلفه هاي تعامل با ديگري بر اساس آن بيان شده است. بررسي مؤلفه هاي تعامل با ديگري، از اين بعد حائز اهميت است كه او نيز همچون ما براي خودش حقوق و وظايفي را متصور است و خواهان آن است كه ما به شخصيت انساني او احترام بگذاريم و تعاملي مناسب و قاعده مند با او داشته باشيم، بر اين اساس، از جمله مؤلفه هاي مهم، در تعامل با ديگري كه مي توان آنها را پيش شرط لازم براي تأمين حقوق شهروندي محسوب كرد، عبارتند از: 1- حق مداري، 2- عدالت؛ 3- دانايي؛ 4- ارزش هاي اخلاقي؛ 5- قانون مداري. از جمله روش هاي تحقق هر يك از اين مؤلفه ها در تعامل با ديگري، عبارتند از: تبيين نوع انسان (اجماع شهروندان) و تبيين الوهيّت به عنوان معيار حقيقت، البته شهروندي كه خداوند را معيار حقيقت مي-داند بايد خويشتن دار باشد، تا بتواند از ظلم نسبت به ديگران خودداري كند؛ تبيين عدالت به عنوان يك فضيلت انساني، تبيين عدالت به معناي صلح و صفا و انضباط دروني، بر اين اساس، شهروندي كه با خود در صلح و صفا است، ديگران از شرارت نفس او در امان خواهند بود؛ تبيين عدالت به معناي برابري، براي استحقاق هاي برابر؛ و نابرابري، براي استحقاق هاي نابرابر؛ تبيين عدالت به عنوان عامل پيوند ميان دولت ها، بر اين اساس، وقتي شهروندان و حاكمان، قادر به نشان دادن نيروي كف نفس در قبال هم نوعان ديگر باشند و به چنگ آوردن بعضي چيزها كه قدرت ارتكاب يا تحصيلش را دارند، خوداري نمايند، در چنين حالتي، پيوند صلح آميز ميان دولت ها نيز امكان پذير خواهد شد؛ پرسش گري و طنز سقراطي، مامائي، تمثيل غار و ديالكتيك براي رسيدن به تزكيه نفس و دانايي؛ فضيلت محوري و شكوفايي ارزش هاي انساني كه ركن ركين يك جامعه هستند و به فعاليت هاي شهروندان و تعاملات آنها با هم، رنگي انساني و معنوي مي بخشند، و در غياب آنها جاه طلبي، خست، لذت جوئي، تكبر و خيانت در بين شهروندان رواج پيدا مي كند؛ تبيين قانون به عنوان كنترل كنندة اميال مثبت و منفي انسان، مجازات قانون شكنان، زيرا هم چنان كه هزينه هاي خرد سرانجام هر ثروتي را به پايان مي رساند، قانون شكني كوچك تر نيز به نابودي حكومت ها مي انجامد؛ و تبيين قانون به عنوان تأمين كنند سعادت فردي و اجتماعي.