شماره ركورد كنفرانس :
3912
عنوان مقاله :
نقد اسطورهاي چند ديدگاه از مولوي دربارهي« مرگ»
پديدآورندگان :
تاجمير رياحي شراره tajmirsharare@gmail.com دانشجوي دكتري زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
مرگ , اسطوره , كهن الگو
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي متن پژوهي ادبي
چكيده فارسي :
مرگ يكي از مهمترين دغدغههاي بشر از زمان پيشين تا حال است. انسان نخستين از داستانها و اسطورههاي مختلفي براي توجيه مرگ بهره گرفته است.« مرگ» در اسطورهها و ادبيات جهان به ويژه ادبيات فارسي، بازتاب بسيار وسيعي دارد. در اعصار مختلف تاريخي بينشهاي متفاوتي درباره مرگ در ادبيات فارسي توسط شاعران و نويسندگان مطرح شده است. با شكل گيري جنبش عرفان اسلامي، ديدگاههاي متفاوتي در ادبيات عرفاني نسبت به مرگ مطرح شد. مولوي يكي از بزرگترين شاعران و عارفان ادب فارسي است كه در آثارش به مرگ بسيار پرداخته است. او براي بيان چگونگي و چرايي مرگ از تمثيلهاي مختلفي استفاده ميكند. مرگ از ديد مولوي بررسي شده است، اما تا به حال ديدگاه مولوي به مرگ از منظر نقد اسطوره اي بررسي نشده است. در اين پژوهش بر اساس مثنوي و به شيوهي كتابخانهاي، هفت ديدگاه مولوي نسبت به مرگ از منظر نقد اسطورهاي بررسي مي شود. تعابير مولوي و تشبيهات او از مرگ، مانند تشبيه مرگ به پوست انداختن يا زايمان و خوشايند دانستن مرگ و... در اسطورههاي كشورهاي مختلف ديده ميشود و نوعي كهن الگو به حساب ميآيند كه با تغيير زمان اين اسطورهها در متن مثنوي، رنگي ديگرگونه يافتهاند اما وجود اين تمثيل ها در اسطوره ها بيانگر تازه نبودن اين مفاهيم هستند.