شماره ركورد كنفرانس :
3912
عنوان مقاله :
بررسي نوشتار واسازانه در متون مولانا و دريدا
پديدآورندگان :
بينظير نگين neginbinazir@yahoo.com استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه گيلان
كليدواژه :
واسازي , نوشتار واسازانه , دريدا , مولانا
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي متن پژوهي ادبي
چكيده فارسي :
بين دو يا چند شاعر، نويسنده و متفكر، با وجود افق تاريخي متفاوت، اختلافات زباني، تمايزات فرهنگي و فاصله زماني و مكاني، افق هاي مشتركي شكل مي گيرد، كه نشان گر گذره گاه هايي است، كه جهان زيسته و بينش آنها را به يكديگر پيوند مي دهد. اين جستار از منظر «دي كانستراكشن/ واسازيِ ژاك دريدا به بررسي و تحليل الگوي نوشتاري متون دريدا و مولانا مي پردازد و نشان مي دهد كه چگونه واسازي با فروريزي بنيان ها و پيش انگاشت هاي تثبيت شده و فراروي از قواعد و ساختارهاي معهود، مخاطب را از نگرش و خوانش ساختارمند و خطي جدا كرده و با نوشتار واسازانه او را به چشم انداز و افق ديگري مي-كشاند.هم متون دريدا در ساختار متون آكادميك فلسفي نمي گنجد و هم غزليات و مثنوي مولوي با الگوي غزل سرايي و مثنوي سرايي فارسي همخواني و هماهمنگي ندارد. پژوهش حاضر با بيان شيوه ها و شگردهاي نوشتار واسازانه با فراروي از عادت وارگي و طرح واره هاي ذهني مخاطبان و فروريز ي ساختار و نظم متعارف متون، به بررسي متون دريدا، غزليات مولوي و به ويژه جهان متن مثنوي(ساختار صوري و روايي) مي پردازد و نشان مي دهد كه براي ارتباط و التذاذ هنري و اجتناب از كژفهمي بايد با ساختار نوآيين اين متون انس گرفت، كه هم مانع خوانش هاي خطي و مواجهه تك بعدي با متون مذكور مي شود و هم اين مهم را برجسته مي سازد كه متون درخشان و برجسته در كنار انديشه نو و معنايي شگرف، ساختار و صورت خاص و متناسب خود را مي آفرينند و اولين و اساسي ترين گام در اين جريان، شكستن قواعد صوري و فراروي از الگوهاي ايستا، ثابت و تكراري است.