شماره ركورد كنفرانس :
3912
عنوان مقاله :
تحليل بيداري قهرمان درون شخصيت نصوح در داستان مثنوي معنوي بر اساس نظريه كارل پيرسون
پديدآورندگان :
بيات راضيه bsomayeh41@gmail.com كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه پيام نور كرج , نقدي پروين ndarya78@gmail.com كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه پيام نور كرج
كليدواژه :
كهن الگو , نصوح , مثنوي , كارول پيرسون
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي متن پژوهي ادبي
چكيده فارسي :
كهن الگوها ، عناصر سازندۀ ناخودآگاه و مخزن دائمي همۀ تجاربي است كه طي قرون مختلف تكرار شده است . كارل گوستاو يونگ نظريۀ استفاده از كهن الگوها را به منظور روشنتر كردن اجزاي شخصيت رواج داد .خانم پيرسون معتقد است هر انساني براي يافتن خويشتن خود و دگرگوني جهان دروني اش به سفر هزارلا و مارپيچ گونه اي مي پردازد و در اين سفر توسط راهنمايان دروني يا كهن الگوهايي هدايت مي شود تا به گنج نهان درونش دست يابد .دوازده كهن الگو، قهرمان درون را هدايت مي كنند كه هر كدام درسي دارد و در نهايت به يكپارچگي و هماهنگي بخشهاي مختلف روان قهرمان منجر مي شوند . اين پژوهش بر آن است تا با تكيه بر نظريۀ پيرسون به واكاوي كهن الگوهاي دوازده گانه در داستان نصوح بپردازد. با بررسي اين داستان مشخص شد در ابتدا كهن الگوي سايه لوده نصوح فعال بوده ، سپس جستجوگر ، جنگجو، ساحر او بيدار ميگردد و پس از بروز شرايطي ،كهن الگوهاي ، فرزانه، يتيم ،معصوم ،آفريننده، ويرانگر، حاكم و عاشق فعال مي شوند.