شماره ركورد كنفرانس :
3982
عنوان مقاله :
تاثير چشم انداز توسعه در پارادايم هاي تغيير آب و فرسايش مديريت مبتني بر چشم‌انداز فرهنگي
عنوان به زبان ديگر :
Impact of development perspective on water change paradigm and management erosion based on cultural perspective
پديدآورندگان :
حسني سيد قاسم S_hassani_m@yahoo.com عضو هيات علمي و استاديار مردم شناسي دانشگاه مازندران
تعداد صفحه :
19
كليدواژه :
چشم انداز توسعه , چشم انداز فرهنگي , مديريت آب , مازندران , فرسايش
سال انتشار :
1397
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي راهبردهاي مديريت منابع آب و چالش هاي زيست محيطي
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
با انتقال از جهان پيشا مدرن به جامعه مدرن و برنامه هاي توسعه،مديريت منابع آب در سراسر جهان به طور چشمگيري تغيير كرده است.اين تغيير پارادايم آب داراي بسياري از اجزاي تشكيل دهنده است. اولين تغييري كه مي توان در تغيير پارادايمي آب ديد ، فرسايش چشم انداز سنتي مديريت و كنترل آب است كه در اين مقاله تحت عنوان چشم انداز هاي فرهنگي ناميده مي شود. اين تغيير پارادايمي به آب، به دليل وابستگي گروه هاي انساني به يافتن منابع جديد، تغيير در خواسته ها و نيازها، تاكيد و تحول در شيوه هاي زيست و ظهور سبك زندگي جديد، پيوندهاي ميان رشد اقتصادي و استفاده از آب كه بر روي رويكردهاي برنامه ريزي سنتي تسلط پيدا كرده است و مهم تر از آن برنامه هاي سازمان دهي شده براي ايجاد توسعه بوجود آمده است. كشور ايران از جمله كشور هايي است كه موضوع آب يكي از كانوني ترين دغدغه هاي مردم به شمار مي آمد و داراي سايقه طولاني است به همين دليل مكانيسم ها و استراتژي هاي متنوعي را براي مديريت آب مي توان ديد، به گونه اي كه نسبت به آن داراي چشم انداز فرهنگي گرديده اند. با توجه به گوناگوني منطقه ايي ايران مي توان انواع زيست بوم هاي مختلفي ديد كه داراي مديريت سنتي متنوع در مديريت آب بوده است. بنابراين با توجه به همين گوناگوني در زيست بوم ها مي توان چشم انداز هاي متنوع فرهنگي نسبت به مديريت سنتي آب را مشاهده كرد. اينكه در ايران با يك گونه يا شيوه از مديريت آّب روبرو نستيم شاهدي بر اين مدعا است. مطالعه در اين زمينه چندان گسترده نيست كه بتوان اين گوناگوني را با توجه به زيست بوم هاي مختلف مشاهده كرد اما به هر جهت با توجه به تنوع زيست بومي و فرهنگي، مي توان ديد شيوه هاي استفاده از آب تنوع داشته است. با اين حال با انتقال از پيشا مدرن به مدرن مي توان تغيير اساسي درمديريت سنتي آب ديد. در واقع با ورود برنامه هاي توسعه كه اغلب برنامه هاي سازماندهي شده از بالا براي منطقه هاي زيست بومي بوده است، با فرسايش چشم انداز هاي فرهنگي نسبت به مديريت آب روبرو بوده ايم. استان مازندران به عنوان يك زيست بوم خاص در ايران كه از آب نسيتا مناسب برخوردار بوده است داراي چشم انداز فرهنگي خاص خود نسبت به بهره بري آب بوده است كه با مدرن شدن زندگي و گسترش برنامه هاي توسعه اين فرسايش را عميقا مي توان مشاهده كرد.با توجه به اين مساله مقاله سعي دارد به چند پرسش اساسي بپردازد تا بتوان فرسايش چشم انداز فرهنگي و چالش هاي اين فرسايش را نسبت به موضوع آب در استان مازندران نشان دهد: 1.چشم انداز هاي فرهنگي مديريت آب با چه چالش هايي روبرو شده اند؟ 2. آيا باز آوري اين چشم انداز هاي فرهنگي مي تواند مناسب مديريت آب در دوره جديد مناسب باشد يا نياز به چشم انداز هاي فرهنگي ديگري است؟ 3-تحت تاثر چشم انداز توسعه در چند دهه اخير مديريت آب چه تغيير پارادايمي رخ داده است كه چشم انداز هاي فرهنگي مديريت سنتي آب را به طور كلي تغيير داده است؟
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت