بررسي تأثير نرخ ارز حقيقي بر تراز تجاري غير نفتي ايران در روابط تجاري با كشور فرانسه

اين مقاله، به بررسي ارتباط ميان تراز تجاري غير نفتي ايران و نرخ ارز حقيقي با استفاده از معادله تراز تجاري، بر مبناي الگوي اصلاح شده رز و يلن و با به كارگيري داده هاي سالانه، طي دوره 1970-2007 پرداخته است. ابتدا براي بررسي پايايي متغيرها از آزمون ديكي- فولر تعميم يافته و براي بررسي صحت نتايج آزمون ديكي- فولر، آزمون شكست ساختاري پرون انجام شده و براي تعيين روابط بلندمدت و پويايي هاي كوتاه مدت ميان تراز تجاري غير نفتي ايران با متغيرهاي نرخ ارز حقيقي، توليد ناخالص داخلي ايران و توليد ناخالص داخلي فرانسه از الگوي ARDL استفاده گرديده است. بر اساس نتيجه آزمون GIRF علي رغم تأثيرگذاري منفي متغير مجازي جنگ، وجود پديده منحني جي در روابط غير نفتي ميان اين دو كشور تأييد شده است؛ در نتيجه با توجه به تأثيرگذاري مثبت تغيرات نرخ ارز حقيقي بر تراز تجاري، سياست كاهش ارزش پول ملي مي‌تواند به عنوان يك سياست تأثيرگذار در بهبود بخشيدن به روند تراز تجارت غير نفتي ايران و فرانسه ، مورد استفاده سياست گذاران واقع شود