اهميت بعد زمان در درك جهان كنكاشي در مفهوم زمان از ديدگاه غرب و اسلام

اهميت بعد زمان در درك جهان و هستي موضوعي قابل توجه و مهم مي باشد. ارتباط زمان با فضا و مكان به عنوان يكي از مهمترين ويژگيهاي زمان قابل درك است اين ارتباط و ديدگاه حاكم بر افراد مي تواند جهت گيري كلي فكري و اعتقادي انسان را مشخص نمايد. در اين راستا دو ديدگاه كلي را مي‌توان از هم متمايز نمود عده‌اي اعتقاد به وجود زمان، به عنوان بعد چهارم حاكم بر جهان داشته و عده‌اي ديگر نيز معتقدند چيزي به عنوان زمان، حقيقت بيروني ندارد. به طور مثال كانت معتقد است كه زمان ساخته ذهن است و در واقعيت بيرون وجود ندارد در حاليكه در فلسفه اسلامي اگرچه ديدگاههاي متفاوتي در اين رابطه وجود دارد اما مي‌توان گفت كه جهت كلي آن، بر اصالت زمان بوده البته گاهي زمان عرض و گاهي جوهر در نظر گرفته مي‌شود ولي بر اصالت و حقيقت آن تاكيد شده است. اين مقاله به بررسي صحت و سقم ادعاهاي مذكور نپرداخته و فقط اشاره به اهميت بعد زمان در درك و بينش نسبت به جهان مي‌پردازد. به نظر مي‌رسد شناخت بعد زمان به عنوان يكي از ابعاد حقيقي مي‌تواند در نوع و ميزان شناخت افراد انساني از ماهيت و كليت جهان تاثيرگذار باشد.