اثر بخشي آموزش فلسفه به كودكان بر كاهش رفتارهاي پرخاشگري و قانون شكني

The Effectiveness of Teaching Philosophy on Children on Reducing Rule of Aggression and Lawbreaking

فلسفه براي كودكان يا رويكردي شبيه آن، كه بر گفت و گوي فلسفي استوار است، راهكارهاي آموزشي و عملي اي را پيشنهاد مي كند كه مدارس در چهارچوب آن راهكارها مي توانند قلدري و رفتارهاي زورگويانه را از طريق افزايش همدلي، توجه، احترام و ايجاد تعادل بين رفتارهاي زورگويانه و خ آنچـه امروز نـگراني هاي زيادي را در مورد رفتار پرخاشـگرانه به وجـود آورده است، گسترش پرخاشـگري در ميان كودكان و نوجـوانان و به ويژه در ميان دانش آموزان مدارس است. نتايج پژوهش ها بيانگر افزايش و فراگير شدن اين معضل در ميان دانش آموزان است. شونت آميز به حداقل برسانند. كودكي كه به هر علت در محيط آموزشي تحت خشونت هاي كلامي يا بدني قرار گيرد، علاوه بر احساس ناامني و تصوير منفي از مدرسه و آموزگاران، كه عواقب آن در زندگي تحصيلي او به تدريج خود را به صورت افت تحصيلي يا ترك تحصيل آشكار خواهد كرد، اثرات ناگوار اين نوع رفتار را در طول زندگي بزرگسالي به همراه خواهد داشت. هدف اصلي پژوهش : تعيين اثربخشي آموزش فلسفه به كودكان بر كاهش رفتارهاي پرخاشگري و قانون شكني. اهداف فرعي : 1- تعيين اثربخشي آموزش فلسفه به كودكان بر كاهش رفتارهاي پرخاشگري، 2-تعيين اثربخشي آموزش فلسفه به كودكان بر كاهش رفتارهاي قانون شكني. فرضيه اصلي پژوهش : آموزش فلسفه به كودكان موجب كاهش رفتارهاي پرخاشگري و قانون شكني مي شود. فرضيه هاي فرعي : فرضيه 1: آموزش فلسفه به كودكان موجب كاهش رفتارهاي پرخاشگري در كودكان مي شود. فرضيه 2: آموزش فلسفه به كودكان موجب كاهش رفتارهاي قانون شكني در كودكان مي شود. روش پژوهش، شبه آزمايشي و از نوع پيش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماري تحقيق كليه كودكان پيش دبستاني مهدهاي كودك تحت نظارت سازمان بهزيستي شهر تهران كه در سال تحصيلي 95 – 94 مشغول به تحصيل مي باشند را تشكيل دادند. روش نمونه گيري به صورت خوشه اي تصادفي انجام شد، حجم نمونه پژوهش 30 نفر (15 نفر گروه آزمايش و 15 نفر گروه گواه) بود كه 9 جلسه آموزش فلسفه در گروه آزمايش انجام شد. پرسشنامه آخن باخ(كاليفرنيا) پيش و پس از پژوهش بر روي آزمودني ها اجرا شد. تجزيه و تحليل يافته ها با استفاده از تحليل كواريانس چند متغيري (MANCOVA) انجام شد. براساس تجزيه و تحليل يافته ها در فرضيه اصلي پژوهش، چنين نتيجه گيري شد كه آموزش فلسفه بر كاهش رفتارهاي پرخاشگري در كودكان اثر معني داري دارد. همچنين براساس تجزيه و تحليل يافته ها در فرضيه دوم پژوهش، چنين نتيجه گيري شد كه آموزش فلسفه بر كاهش رفتارهاي قانون شكني در كودكان اثر معني داري دارد. بنابراين، مي توان گفت كه آموزش فلسفه مي تواند در كودكان براي كاهش رفتارهاي مخرب موثر باشد. در يك نتيجه گيري كلي، مي توان گفت كه آموزش فلسفه، فرصت اكتشاف و تمرين توانايي هاي شناختي و ادراكي را براي كودكان فراهم مي كند، و نيز زمينه ي كشف و ايجاد ارزش ها و ايده آل هايي كه از نظر آنها مهم و محترم باشند، نيز به وجود مي آورد. اين آموزش ها براي كودكان محيطي فراهم مي كند كه در كنار رشد شناختي به رشد احساسي و اجتماعي نيز برسند

The purpose of this study was to determine the effectiveness of teaching philosophy to children on decreasing aggression and lawbreaking behaviors The research method was quasi-experimental and pre-test and post-test with control group The statistical population of the study consisted of all pre-school children of kindergartens under the supervision of the Welfare Organization of Tehran, which are studying in the academic year 95-94. The sampling method was a randomized cluster sampling. The sample size was 30 subjects (15 in the experimental group and 15 in the control group), which 9 sessions of philosophy training were conducted in the experimental group Aqn Bach Questionnaire (California) was conducted before and after the research on subjects. The data were analyzed using multivariate covariance analysis (MANCOVA) Based on the analysis of the findings in the main hypothesis of the research, it was concluded that the teaching of philosophy has a significant effect on reducing aggression behaviors in children. Also, based on the analysis of the findings in the second hypothesis of the research, it was concluded that the teaching of philosophy has a significant effect on reducing the lawbreaking behaviors in children. Therefore, it can be said that the teaching of philosophy can be effective in children to reduce maladaptive behaviors.