شماره ركورد كنفرانس :
3991
عنوان مقاله :
بررسي مقايسه اي مفهوم علم در اسلام و مفهوم علم در عصر جديد
پديدآورندگان :
خزائيلي محمد باقر m.khazaili@yahoo.com دانشگاه صنعتي اصفهان
تعداد صفحه :
13
كليدواژه :
علم , اسلام , عصر جديد , غرب
سال انتشار :
1395
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي علمي و پژوهشي علم و دين
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
تعارض بين علم و دين يكي از مباحث مهم و قابل اهميت در عصر جديد است كه در محافل غربي بعد از عصر روشنگري در اروپا مطرح شده است. اين ديدگاه كه ظاهرا رويكرد مطلوبي نسبت به تعامل علم و دين ندارد و يا جايگاهي براي آن قائل نشده است توانست نگرش جديدي در حوزه علم در اروپا مطرح سازد. حال يك سوال اساسي بر مبناي اين نگرش در اروپا مطرح است و آن اينكه چگونه مي‌شود كه در تمدن اسلامي به عنوان يك تمدن ديني علم به عنوان شاخصه اصلي تمدن اسلامي مطرح مي‌شود تا جايي كه مي‌توان گفت علم به عنوان كليد واژه تمدن اسلامي مطرح بوده است. براي پاسخ به اين سوال بايد توجه جدي به مفهوم علم در اسلام در مقايسه با عصر جديد آن داشته باشيم. براي تبيين بحث چند سوال مي‌توان مطرح كرد و آن اينكه مراد دين اسلام از علم چيست؟ آيا علم در مباني دين اسلام در تعارض با علم جديد است؟ آيا اسلام بر خلاف علم در عصر جديد صرفا علوم ديني را تشويق مي‌كند يا علوم غير ديني(طبيعي) را نيز مد نظر داشته است؟ چه تناقض‌هايي ميان مفهوم علم در اسلام در برابر مفهوم علم در عصر جديد مطرح است. با توجه به اين سوالات مي‌توان اين فرضيه را مطرح كرد كه علم در دنياي اسلام بر اساس جغرافياي فرهنگي و ديني اين سرزمين شگل گرفته است و مختص آن مي‌باشد و غيرقابل ترجمه به هر زبان ديگري است. زيرا از لحاظ واژه‌شناسي معادل‌هاي خارجي هرگز به كل وجوه و جنبه هاي آن دلالت نمي‌كند و به همين سبب مي‌توان براي واژه‌ علم در اسلام از اصطلاح knowledge به معناي دانش استفاده نمود تا بدين ترتيب آن را از مفهوم science در معناي كنوني‌اش به معناي علوم تجربي جديد غربي متمايز بسازيم زيرا مفهوم دانش گستره فراخ تري از دانايي و آگاهي نسبت به علوم تجربي بازگو مي‌كند. زيرا علم در اسلام هيچگاه محدود به علوم تجربي نيست و صرفا پاسخ به مسائل فني نبوده است و مفهوم گسترده تري دارد و انتظار مي‌رود علوم اسلامي يكپارچگي طبيعت و در نتيجه وحدت خالق آن را نشان دهد. انديشه وحدت خداوند(توحيد) اصل بنيادي اسلام است كه همه ايده‌هاي ديگر را تحت شعاع قرار مي‌دهد و از اين جهت فرقي اساسي بين علوم خاص ديني و علوم طبيعي نيست. علوم اسلامي با تكيه بر قرآن پرسش از منشا هستي را پرسش دين ورزانه و متافيزيكي دانسته است كه پاسخ آن از حقيقت وحي به دست مي‌آيد و نه منحصرا از بسط و ازدياد شاخه‌هاي علوم طبيعي و فيزيكي به همين دليل نگرش اسلام در نقطه مقابل ديدگاه علمي غرب جديد قرار مي‌گيرد كه هستي شناسي و پرسش از منشا هستي را تنها در حوزه فيزيك و ساير شاخه‌هاي علوم طبيعي مي‌داند و براي جريان اصلي علم مدرن قوانين طبيعي را مطرح مي‌كند كه بايد فارغ از وجود يا عدم وجود خدا مستقلا مطالعه شود. پژوهش حاضر در صدد است با روش توصيفي-تحليلي با تكيه بر منابع كتابخانه‌اي به بررسي مقايسه اي مفهوم علم در جهان اسلام با مفهوم علم عصر جديد بپردازد
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت