شماره ركورد كنفرانس :
3993
عنوان مقاله :
بررسي خلّاقيت خاقاني در ديوان بر اساس نظريّه ي روان شناسي آبراهام مزلو
پديدآورندگان :
آرانيان الهه كارشناسي ارشد زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه فردوسي (نويسنده ي مسئول) , پورخالقي چترودي مهدخت استاد زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه فردوسي
كليدواژه :
خاقاني , ديوان اشعار , روان شناسي , خلّاقيّت , آبراهام مزلو
عنوان كنفرانس :
13th Gathering International Promote Language and Persian Literature
چكيده فارسي :
تقريباً همة پژوهشگراني كه در باب اشعار خاقاني تأليفاتي داشته اند، بر خلّاقيّت او اتفّاق نظر دارند و هيچ كدام نتوانستهاند ذهن خلّاق او را ناديده بگيرند. خاقاني شاعر آگاهي بود كه توانست در روزگار خويش به تجديد نظر در عناصر خيال دست بزند و جوهر شعر را تا مدّتها از دام تكرار و ابتذال برهاند. گواه اين ادعّا ديوان اشعار اوست كه سرشار از ابيات تازه و بديع، همراه با تصاوير و تركيبات منحصر به فرد است. به نظر ميرسد، اين مسأله در اشعار دوران ميانسالي(570 هجري قمري) او بيشتر به چشم ميخورد؛ در واقع رفته رفته زبان و بيان خاقاني پخته تر مي شود. ميان سالي، همان دوراني است كه در نظريّۀ روان شناسي آبراهام مزلو از آن به سنّ خودشكوفايي و كمال تعبير مي شود.در اين مقاله سعي كرده ايم بر اساس نظريّة روان-شناسي آبراهام مزلو كه ويژگي هاي شخصيّت خودشكوفا را بيان مي-كند (و خلّاقيّت هم يكي از آن هاست)، با استناد به منابع تاريخ ادبيّاتي كه از زندگي خاقاني در دست است، به شناخت علمي تر و ثابت شده تري از او برسيم و خلّاقيّت منحصر به فرد او را بر اين اساس بررسي كنيم.