تاثير انگيزش دروني وبروني درمحيطهاي مختلف

تحقيقات نشان مي دهد كه انگيزش و متغيرهاي انگيزشي بر كاركرد كاري و شناختي كارمندان تاثير دارد. فرايند هايي كه رفتار را نيرومند وهدايت مي كنند از نيروهاي درون گرا و برون گرا هستند ،انگيزه ها تجربيات دروني هستند ،مانند نيازها شناخت ها و هيجان ها كه گرايش نزديكي ودروني فرد را نيرومند مي سازند ،نيرو هاي بيروني شامل مشوق هاي محيطي هستند كه فرد را براي انجام دادن يا انجام ندادن عملي خاص جذب يا دفع مي كنند.هدف كلي اين تحقيق اين است كه عوامل انگيزش دروني و بروني را بر روي افراد در محيط ها يا موقعيت هاي مختلف بررسي كنيم و بدانيم كه نقش كدام يك از انگيزه ها (دروني وبروني)در كدام موقعيت بيشتر است و برعكس. در اين تحقيق از نظريات مدل سنتي، مدل روابط انساني، مدل منابع انساني، نظريه سلسه مراتب نيازها، نظريه نيازهاي بالفعل موراي، نظريه هدفگذاري، نظريه برابري، نظريه انتظار، نظريه تقويت يا شرطي كردن عامل ونظريه خودمختاري استفاده شده است. روش تحقيق اسنادي است همراه با فيش برداري. در اين تحقيق مشخص شد كه تأثير معناداري ميان حقوق و جايزه كاركنان رده پايين و ميـاني و عملكرد آنان وجود دارد. در اين راستا، پيشنهاد مي شود مديرا ن يكي از عوامل بالا بـردن عملكرد و بهره وري نيروي انساني خود را در اهتمام جدي بر كيفيت پرداختي حقوق و مزايـا بـويژه براي رده هاي پايين و مياني سازمان مطمح نظر قرار دهد. بين منبع كنترل دروني وانگيزش دروني رابطه اي مثبت وجود دارد وافراد با انگيزش دروني افراد موفقيت گراوپيشرفت طلب هستند وافرادي كه از انگيزش دروني بالايي برخوردار باشند، احساس كنترل بيشتري بررفتارهاي خود دارند.