شماره ركورد كنفرانس :
4020
عنوان مقاله :
عقب‌ماندگي و توسعه در ايران
پديدآورندگان :
آزاد ارمكي تقي
تعداد صفحه :
22
كليدواژه :
توسعه نيافتگي , عقب ماندگي , تجربه و برنامه توسعه , توهم توسعه‌اي , توسعه مردم‌مدار
سال انتشار :
۱۳۹۳
عنوان كنفرانس :
واكاوي مفاهيم و نظريه هاي رايج توسعه و تجربيات ايران و جهان : به سوي نظريه اسلامي ايراني پيشرفت-سومين كنفرانس الگوي اسلامي ايراني پيشرفت
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
توسعه يافتگي با توسعه نيافتگي و عقب ماندگي در نزد بسياري از صاحب نظران توسعه اي در ايران همراه هم و تا حدودي به جاي هم مورد استفاده قرار گرفته است. اين اختلاط مفهومي و معنايي زمينه بدفهمي هاي عمده اي در مورد جريان توسعه در ايران شده است. به طور خاص، در مقابل اين سوال كه آيا جامعه ايراني در مسير توسعه قرار دارد؟ بحث از توسعه نيافتگي و عقب ماندگي برجسته شده است. اگر تمركز دقيقي بر سوال اشاره شده صورت مي گرفت شناخت زمينه ها و فرايند برنامه و انديشه توسعه در ايران اصل قرار مي گرفت. در حالي كه با اين اختلاط معنايي و مفهومي، سخن از زمينه ها و فرايند توسعه نيافتگي و عقب ماندگي شده است. اكثر صاحب نظران اين عرصه به عقب ماندگي و توسعه نيافتگي تا توسعه متمركز شده و ايران را در نهايت جامعه اي عقب مانده و توسعه نيافته يافته اند. در اين مسير عده اي هم با تمركز بر بعضي از كارهاي صورت گرفته در عصر پهلوي اول يا دوم سخن از توسعه وارونه در سايه مفهوم مدرنيته وارونه گفته اند. اين گروه اشاره كرده اند درست است كه تلاش هايي در ايران براي توسعه صورت گرفته است، ولي با توجه به ظهور موانعي چون روشنفكري ديني، مقاومتهاي توده اي، جنبش هاي اجتماعي، و در نهايت انقلاب اسلامي، مسير حركت توسعه تغيير كرده و توسعه وارونه تا بهبود شرايط ظهور كرده است. در اين مقاله سعي شده است تا ضمن معرفي زمينه ها و بستر ظهور جريان انديشه اي كه به جاي شناخت توسعه به عنوان فرايند و عمل بر عقب ماندگي و توسعه نيافتگي تاكيد كرده اند، به ابعاد اين پديده تحت عنوان پارادايم عقب ماندگي اشاره گردد. با تمركز بر پارادايم عقب ماندگي در ايران، امكان تحليل مسيرهاي انديشه اي و فكري ضد توسعه اي فراهم شده و در ضمن زمينه ها و عوامل دست يابي به توسعه اي بومي بدست خواهد آمد. اين پارادايم ما را در تمايز بين توهم گرايي انديشه اي در حوزه توسعه و عمل توسعه اي به واسطه كنشگراني چون بوروكراتها و تكنوكراتها همراه با سياستمداران و صاحبان انديشه راهنمايي مي كند. زيرا فرق و فاصله بسياري است بين آنچه كه مردم و نيروهاي اجتماعي درگير در مسير توسعه انجام مي دهند با آنچه كه مدعيان انديشه توسعه اي كه دچار توهم شده اند، وجود دارد. هر چه كه اين تفاوت و تمايز روشن تر بازگو شود، شرايط دست يابي به الگويي مرتبط در حوزه عمل و انديشه در جامعه ايراني و به طور خاص در حوزه توسعه فراهم خواهد شد. در ارائه الگوي ايراني اسلامي توسعه اي در ايران الزام هاي متعددي وجود دارد كه در متن مقاله به آنها پرداخته شده است. يكي از اصلي ترين الزامها اجتناب از طرح آرمانگرايي و در مقابل تاكيد و تمركز بر داشته هاست. در اين مسير به جاي تاكيد بر سوال «چه بايد كرد؟» بر سوال «چه نبايد كرد؟» تاكيد خواهد شد. زيرا سوال اول ما را به سوي آرمانگرايي جديدي در توسعه سوق مي دهد كه همراه با افزايش انتظارات و آرزوها تا فهم واقعيت هاي پيراموني و تواناسازي در بهره گيري بهتر از شرايط است. در اين مسير، به لحاظ مفهومي و نظري، توسعه بومي و تجربه توسعه به جاي توسعه بيروني و عقب ماندگي اصل خواهد شد و به لحاظ عملي هم به جاي محوريت بخشيدن به برنامه هاي متمركز دولتي بر مشاركت مردمي و توسعه مردم مدار تاكيد خواهد شد.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت