چكيده فارسي :
پيشرفت را ميتوان برنامهاي هدفمند در جهت حركت از وضعيت موجود به وضعيت مطلوب دانست. با توجه به تفاوت جوامع مختلف در وضعيت موجود و با عنايت به اين نكته كه وضعيت مطلوب هر جامعه ای متناسب با مباني معرفتي، فرهنگي، فلسفي، اخلاقي و ايدئولوژيك آن تعريف ميشود؛ مي توان ادعا كرد كه وضعيت مطلوب جوامع مختلف با هم متفاوت است. اين سخن به اين معناست كه هيچ برنامه و الگوي پيشرفتي تعميمپذير نيست و نميتوان نسخه آن را دقيقاً براي فرهنگ و كشوري ديگر پيچيد؛ اما با توجه به اينكه كلية الگوهاي پيشرفت معطوف به اهداف انساني است، ميتوان مشتركاتي را ميان اين الگوها يافت و از تجارب سايرين استفاده كرد. البته از منظر جامعهشناسي آنچه مهم است اين است كه با توجه به تغيير و تحولات جوامع مدرن چگونه ميتوان بين دو بعد مادي و معنوي دين در جامعه پيوند برقرار كرد تا بتوان به وضع مطلوب رسيد. در واقع تحليل جامعهشناختي اين قضيه به رابطه انگيزه و قصد ذهني افراد با نتايج و دستاورهاي عيني توسعه بر ميگردد. بر اين اساس جاي اين سؤال است كه از منظر جامعهشناسي دين چگونه مي تواند مباني توسعه و پيشرفت را با دستاورهاي پيشرفت پيوند زند تا ابعاد مادي و معنوي پيشرفت در عين اينكه به تكامل و تعالي اجتماعي حركت ميكند سطح رفاه و زندگي مردم را بهبود بخشد. به عبارتي در يك بحث مشخصتر و دقيق شايد بتوان اين سوال را پرسيد كه رابطه دين با پيشرفت چگونه است؟ در واقع ميتوان به دو گونه به طرح سؤال پرداخت: يكي اينكه دين از فرايند و اهداف پيشرفت چه انتظاري دارد؟ و ديگر اينكه انتظار پيشرفت از دين چيست؟ البته در بيشتر نظرات غالب بر اين نكته اذعان شده كه در فرايند توسعه و پيشرفت، انتظارات دين برآورده شود و در مسير توسعه و پيشرفت تعالي و تكامل بشري مد نظر گيرد. گر چه در مقابل جاي اين سوال از اعضاي محترم شوراي عالي مركز است كه در بحث از رابطه پيشرفت با دين، به انتظارات پيشرفت از دين هم توجه داشت؛ به عبارتي دقيقتر دين و متفكران ديني با توجه به منابع و پتانسيل ديني جامعه چگونه و چطور ميتوانند به امر توسعه و پيشرفت در يك جامعه كمك كنند؟ به تعبير ديگر دين چگونه ميتواند به فرايند توسعه يعني گذر از وضع موجود به مطلوب ياري رساند؟ در واقع از دين انتظار ميرود بر اساس ظرفيتها و تواناييهايي كه دارد، در رفع موانع و محدوديتهاي پيشرفت ياري رساند. پس اين دو نگاه در عين اينكه در سر طيف رابطه دين و توسعه قرار ميگيرند ميتوانند در يك رابطه ديالكتيكي پويا در مسير الگویی متناسب با پیشرفت در جامعه اسلامی ایرانی ما باشد.